۱۳ روش تعادل کار و خانه ویژه بانوان شاغل

۱۳ روش تعادل کار و خانه ویژه بانوان شاغل

بانوان شاغل وظیفه سنگینی بر دوش خود دارند و باید بتوانند هم به وظایف خود در محل کارشان برسند و هم از پس وظایف خود در محیط خانواده و تربیت فرزندان‌شان بربیایند. ایجاد هماهنگی بین وظایفی که یک مادر شاغل بر عهده دارد، می‌تواند کاری بسیار سنگین و خسته‌کننده باشد؛ مخصوصاً در وضعیتی که نه می‌توانند به طور تمام وقت در محل کار خود حضور داشته و نه کل ساعات روز را در خانه باشند. اگر یک مادر شاغل بتواند بین کار و خانواده خود تعادل برقرار کند، احتمال اینکه بتواند نقش مادر بودن خود را به نحو احسنت ایفا کند، نیز بسیار زیاد است. نکات زیر می‌تواند به مادران شاغل کمک کند تا بتوانند در ابعاد مختلف زندگی‌شان تعادل و هماهنگی خاصی را ایجاد کنند.

۱- هیچ گاه خود را مقصر ندانید

بسیاری از مادرهایی که به صورت تمام وقت کار می‌کنند، به اشتباه توسط دیگران قضاوت می‌شوند به اینکه فرزندان خود را به طور کامل رها می‌کنند؛ این در حالی است که از مردها انتظار می‌رود، برای تأمین نیازهای مادی خانواده خود حتماً به سر کار بروند و هیچ کس هم آن‌ها را قضاوت نمی‌کند. تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چرا هنوز هم‌چنین تبعیض‌های جنسیتی در جوامع پیشرفته وجود دارد؟ بعضی از بانوان به دلیل شرایط خاص خود نمی‌توانند فقط در خانه باشند و دسته‌ای دیگر از هم به خاطر استعدادها و توانایی‌های خود و شرایط ویژه‌ای که دارند، نمی‌خواهند کار خود را ترک کنند. دلیل کار کردن بانوان هر چیزی که باشد، آن‌ها را باید تحسین نمود؛ نه اینکه آن‌ها را به اشتباه قضاوت کرد و یا از بابت کار کردن آن‌ها خجالت کشید. اگر تا به حال از بابت اینکه نمی‌توانستید تمام وقت خود را با فرزندانتان بگذرانید احساس گناه می‌کردید، الآن زمان آن رسیده است تا برای همیشه این احساس را از خودتان دور کنید.

سعی کنید روی جنبه‌های مثبت کار کردن تمرکز کنید؛ همان‌هایی که باعث شده‌اند تا بتوانید از نظر مالی به خانوده خودتان کمک بیشتری کنید. با اعتماد به نفس کامل این احساس را داشته باشید که کار کردن شما بهترین تصمیم برای کل خانواده‌تان است و حتی به نفع خودتان هم هست؛ قطعاً فرزند شما هم بزرگی عشق شما را احساس می‌کند و فداکاری و از خود گذشتگی شما را کاملاً درک می‌کند.

بانوان شاغل

۲- در وقت خود صرفه‌جویی کنید

برای اینکه بتوانید در ظرف مدت کوتاهی بیشترین حجم کار را انجام بدهید، سعی کنید به طور دقیق در مورد آن‌ها برنامه‌ریزی کنید و وقت خودتان را تلف نکنید. خرید وسایل خانه را می‌توانید به صورت آنلاین انجام بدهید و برای تمیز کردن خانه از مستخدم کمک بگیرید تا هم در زمان صرفه‌جویی کنید و هم باعث می‌شود که به تمام کارهایتان رسیدگی کنید و چیزی را از قلم نیندازید. برای معاملات تجاری حتماً از قبل برنامه‌ریزی کنید و در طول تایم نهار خودتان هم می‌توانید کارهای کوچکی را انجام بدهید تا در طول هفته وقت خالی بیشتری داشته باشید. غذای نهار را هم می‌توانید از شب قبل درست کنید تا در طول روز بتوانید احساس بهتری داشته باشید و به خاطر درست کردن نهار مجبور نباشید که خودتان را سریعاً به خانه برسانید.

بانوان شاغل

۳- از پرستار مورد اطمینانی بخواهید که از فرزندتان نگه‌داری کند

برای اینکه در محل کارتان آرامش فکری بیشتری داشته باشید، می‌توانید از کسی بخواهید تا از فرزندتان مراقبت کند. از یک پرستار بچه که می‌شناسید و به او اعتماد دارید، برای نگه‌داری فرزندتان استفاده کنید. البته پرستار بچه باید ساعت کار آزادی داشته باشد، معلم خوبی برای فرزندتان باشد، بتواند محیط منزل شما را هم تمیز نگه دارد و در نهایت مدرک معتبری هم داشته باشد. به دنبال پرستاری باشید که تجربه زیادی در زمینه نگه‌داری از کودکان دارد و همچنین با روانشناسی کودک کاملاً آشنا باشد و در این زمینه کتاب‌های زیادی خوانده باشد. حداقل روز اول را از پرستار بخواهید تا به طور آزمایشی از فرزند شما نگه‌داری کند. بهتر است تمام توقعات‌تان را به صورت کاملاً شفاف با او در میان بگذارید. اگر امکان دارد در طول روز هم با پرستار فرزندتان در ارتباط باشید و از او بخواهید تا از فرزندتان عکس بگیرد و برای شما بفرستد تا از وضعیت فرزندتان به طور کاملاً آگاه شوید.

بانوان شاغل

۴- با مدیر و کارفرمای خودت راحت‌ صحبت کنید

اینکه شما یک مادر شاغل هستید، دلیل نمی‌شود که کارمند خوبی نباشید. به هر حال، تغییرات برای هر کسی اتفاق خواهد افتاد. در اکثر موارد وظیفه نگه‌داری از فرزند مخصوصاً هنگامی که مریض می‌شود، مسئولیت رفتن به جلسه اولیا و مربیان و همچنین رفتن به دنبال فرزند بعد از تمام شدن کلاس‌هایش به عهده مادر است؛ بنابراین مادران شاغل به انعطاف‌پذیری بیشتری در برنامه‌هایشان نیاز دارند. بانوان شاغل استراحت خیلی کمی می‌توانند داشته باشند و اکثر آن‌ها حتی وقت نهار خوردن هم ندارند و مجبورند آخر هفته‌ها هم به‌شدت مشغول کار کردن باشند؛ این بانوان به بهانه بچه‌هایشان هیچ وقت از زیر کار در نمی‌روند.

مهم‌ترین نکته‌ای که باید بدانید این است که شما باید در مورد نیازهایتان و اینکه قصد دارید چگونه بین کارهایتان هماهنگی لازم را ایجاد کنید با کارفرما یا رئیستان صحبت کنید. خوشبختانه در اکثر موارد کارفرما شما را کاملاً درک می‌کند و از صداقت و از خود گذشتگی شما برای خانواده و هم برای کارتان تشکر هم می‌کند.

بانوان شاغل

۵- از چیزهایی که باعث می‌شود حواستان پرت بشود، دوری کنید و وقت خودتان را به هدر ندهید

وقتی شما مادر شاغلی باشید، برای زمان ارزش بیشتری قائل می‌شوید. در محل کار هم در مورد زمانی که با همکارانتان می‌گذرانید، بسیار حساس باشید؛ مخصوصاً اگر بر روی میزان فعالیت و مفید بودن شما در محل کارتان تأثیر می‌گذارد. وقت کمتری را برای صرف نهار در نظر بگیرید و در اینترنت در مورد کارتان بیشتر جستجو کنید تا بتوانید سریع‌تر کارهایتان را پیش ببرید. وقتی که در خانه هستید، بجای تماشای تلویزیون یا بازی با موبایل وقت خود را بیشتر با همسر و فرزندتان بگذرانید تا از بودن در کنار یکدیگر لذت ببرید.

۶- زمان‌هایی را با همسرتان خلوت کنید

ازدواج موفق باعث می‌شود که محیط خانه همیشه شاد و به دور از تنش باشد. شما باید ارتباط با همسرتان را در اولویت خودتان قرار بدهید زیرا تأثیر بسیار زیادی بر روی ابعاد دیگر زندگی شما می‌گذارد. اگر امکان دارد، یک پرستار برای بچه‌هایتان بگیرید و شب‌ها با هم به رستوران و گردش بروید و کارهایی را انجام بدهید که قبل از بچه‌دار شدن از انجام آن‌ها لذت می‌بردید. سعی کنید در مکان‌های خاص با یکدیگر قرار نهار یا شام بگذارید. در طول مدتی که با همسرتان هستید، موضوع صحبت‌هایتان را به کار یا بچه‌هایتان معطوف نکنید و شنونده خوبی برای حرف‌های او هم باشید.

۷- در کنار خانواده فعالیت‌های دسته‌جمعی و جالب انجام دهید

شما می‌توانید با برنامه‌ریزی در مورد انجام فعالیت‌های جالب و سرگرم کننده، زمان خوبی را با خانواده خودتان بگذرانید تا همه‌ی اعضای خانواده از انجام این فعالیت‌ها لذت ببرند؛ مثلاً شما می‌توانید یک شب در هفته را به بازی‌های سرگرم کننده برای خانواده خودتان اختصاص بدهید و در تراس خانه وعده نهار را میل کنید. پیاده‌روی با اعضای خانواده در پارک نزدیک خانه‌تان هم می‌تواند ایده خوبی باشد زیرا می‌توانید با یکدیگر به گفتگو بپردازید. از بچه‌های بزرگ‌ترتان هم ‌نظر بخواهید و از آن‌ها هم بخواهید که در مورد مکان‌هایی که می‌توانید با یکدیگر به گردش بروید نیز نظرات خود را اعلام کنند.

بانوان شاغل

۸- با کمک تقویم و برنامه‌ریزی‌های دقیق، منظم باشید

مادران شاغل از نظر روحی و روانی مسئولیت‌هایی را به عهده دارند که هیچ کس نمی‌تواند آن‌ها را درک کند؛ به طور مثال، چند نمونه از کارهایی که فقط بر دوش مادران شاغل است شامل فراموش نکردن نوبت دکتر، امضا کردن برگه رضایت‌نامه مدرسه بچه‌ها، به همراه آوردن ظرف غذا برای گردش در طبیعت، به یاد داشتن تولد اعضای خانواده، دعوت کردن از سایر اقوام در مناسب‌های خاص، دانستن سایز لباس همه‌ی اعضای خانواده، چک کردن وسایل خانه (تا در صورت تمام شدن اقدام به خرید کند)، خرید مداوم دستمال کاغذی و غیره است.

۹- کارهای خانه را بین اعضای خانواده تقسیم کنید

مسئولیت انجام تمام کارهای خانه نباید فقط بر دوش زن باشد. همسرتان می‌تواند در انجام کارهای خانه به شما کمک کند؛ مخصوصاً وقتی وظایف خاصی مثل نگه‌داری از نوزاد و شیر دادن به او به عهده شما باشد. اگر بچه‌های بزرگ‌تری دارید، می‌توانید وظایف ساده‌ای را به آن‌ها بسپارید تا از الآن برای قبول مسئولیت‌هایی که در آینده پیش رو دارند، آماده بشوند و از طرفی نقش مفیدی را در خانواده خود ایفا کنند.

یکی دیگر از مواردی که باید در نظر داشته باشید این است که برای تمیز کردن منزلتان می‌توانید هزینه کنید. شاید پرداخت پول برای خدمات تمیز کردن منزل کمی برایتان سخت باشد ولی اگر تمیز نبودن خانه یکی از دغدغه‌های شما محسوب می‌شود، می‌توانید با پرداخت پول خیالتان را از این بابت راحت کنید.

۱۰- در مهمانی‌ها و برنامه‌های کمتری شرکت کنید

نباید به هر کسی که شما را برای مهمانی دعوت می‌کند، پاسخ مثبت بدهید و یا برای شرکت در فعالیت‌های فوق‌برنامه فرزندتان همیشه راغب باشید زیرا شرکت همیشگی در این برنامه‌ها باعث می‌شود تا به بجای لذت، استرس بیشتری را در درون خودتان احساس کنید. همیشه ببینید که چه مقدار زمان برای شرکت در مهمانی‌ها دارید و همیشه در فعالیت‌های فوق‌برنامه‌ای حضور پیدا کنید که فرزند شما بیشتر از آن لذت می‌برد. گاهی اوقات هم به فرزندتان یا دیگران جواب منفی بدهید و از این بابت احساس ناراحتی نکنید. شرکت در تمام مهمانی‌ها و برنامه‌ها باعث می‌شود تا هیچ لذتی از زندگی خود نبرید و زمانی هم برای استراحت نداشته باشید.

۱۱- توقعات خود را پایین بیاورید

مادرها فشارهای زیادی را تحمل می‌کنند مثل پختن غذاهایی سالم و خوشمزه به طور روزانه، تمیز کردن کامل خانه و اینکه مادر ایده‌آلی برای فرزندانشان باشند؛ در واقع همگی این‌ها انتظاراتی هستند که مادران از خودشان دارند. شما باید در نظر بگیرید که هیچ کس به اندازه خودتان از شما توقعی ندارد.

وقتی توقعتان را پایین بیاورید، متوجه خواهید شد که بخش زیادی از استرس شما از بین خواهد رفت. نیازی نیست که در هر زمان و هنگامی که هر مهمانی که به منزل شما می‌آید، خانه کاملاً تمیز باشد؛ مخصوصاً اگر خود مهمان‌ها هم بچه داشته باشند. خرید شیرینی از بازار بجای پخت آن‌ها در منزل باعث نمی‌شود که شما مادر بدی باشید. غذاهایی که به طور روزانه در خانه می‌پزید خود بسیار کار بزرگی است و مصرف باقی‌مانده غذا و همچنین خرید شیرینی از بازار هم می‌تواند به خوبی خانواده شما را سیر نگاه دارد و هیچ اشکالی ندارد.

۱۲- به عنوان یک خانم برای خود وقت بگذارید

شما باید در خلال کارهای دیگری که انجام می‌دهید زمانی را هم به خودتان اختصاص بدهید تا از نظر درونی به آرامش برسید و محیط آشفته کاری و همچنین خانه خودتان را هم به تعادل خاصی برسانید. عادت بدی که اکثر مادرهای شاغل دارند این است که در آخر به نیازهای خود توجه می‌کنند و اول از همه سعی می‌کنند که از بقیه اعضای خانواده خود مراقبت کنند و آن‌ها را در اولویت خود قرار می‌دهند ولی آنچه شما به عنوان یک مادر شاغل باید بدانید این است که اگر مواظب خودتان نباشید، چگونه می‌توانید از دیگران به خوبی مراقبت کنید؟

سعی کنید همیشه وقتی را برای خودتان پیدا کنید تا به فعالیت‌های مورد علاقه خود بپردازید و احساس آرامش کنید. بعضی از کارهایی که می‌توانید برای رسیدن به آرامش بیشتر انجام بدهید شامل مدیتیشن، یوگا، ورزش، مطالعه، نویسندگی، بیرون رفتن با دوست‌تان و یا رفتن به آرایشگاه است. نوشتن خاطرات روزمره هم راهی بسیار مفید برای رهایی از دغدغه‌ها و اضطراب‌های روزانه است.

۱۳- با سایر مادران شاغل ارتباط برقرار کنید

شما تنها خانمی نیستید که هم‌زمان هم شاغل است و هم بچه‌داری و خانه‌داری می‌کند. در سرتاسر دنیا میلیون‌ها مادر شاغل وجود دارند که درست مثل شما روزانه به سرکار می‌روند. مادرانی که تمام وقت کار می‌کنند، باید انعطاف‌پذیری بیشتری در برنامه‌هایشان داشته باشند تا بتوانند با مادرهای شاغل دیگر ارتباط برقرار کنند ولی سایر مادرهای شاغلی که کار پاره‌وقت دارند، می‌توانند به‌راحتی مادرهای دیگر را ببینند و با یکدیگر گفتگو کنند.

شما می‌توانید در بین همکارانتان به دنبال بانوانی باشید که آن‌ها هم مثل شما شاغل هستند؛ ابعاد مشترک زیادی ممکن است بین شما وجود داشته باشد که بتوانید از طریق آن‌ها با یکدیگر روابط خوبی را برقرار کنید. شما می‌توانید با یکدیگر تفریح کنید، آخر هفته‌ها را با هم بگذرانید و یا بعد از کار با یکدیگر کمی پیاده‌روی کنید. اگر در بین همکارتان مورد خاصی را پیدا نکردید، می‌توانید از رسانه‌های اجتماعی برای پیدا کردن بانوان شاغل استفاده کنید. سعی کنید با یکدیگر خوش بگذرانید، در مورد زندگی خودتان با هم صحبت کنید و در نهایت ارتباط با سایر مادران شاغل باعث می‌شود که به این نتیجه برسید که در دنیا تنها نیستید و بانوان دیگری هم مثل شما هستند که باید در طول روز کارهای بسیار زیادی را انجام بدهند.

به نظر شما آیا یک خانم شاغل می‌تواند به طور هم‌زمان هم عملکرد خوبی در محل کارش داشته باشد و هم وظایف خود را در خانه به خوبی انجام بدهد؟ جواب به این سؤال شاید به نظر شما سخت باشد ولی واقعیت این است که یک مادر خانه‌دار می‌تواند در همه‌ی ابعاد زندگی خود موفق باشد. شاید نوع نگاه شما به این مسئله با واقعیت کاملاً متفاوت باشد ولی اجازه ندهید که این افکار شما را از راه درست منحرف کنند. به خاطر تمام چیزهای خوبی که در زندگی‌تان دارید از خداوند تشکر کنید و خودتان را از ته قلب باور داشته باشید.

 

منبع: چطورپدیا

ملزومات موفقیت استارت آپ‌ها

ملزومات موفقیت استارت آپ‌ها

استارت اپ ها چگونه موفق میشوند؟ شروع یک کسب‌وکار، نیازمند طی مراحل مختلف بی‌شماری است. کارآفرین‌های تازه‌کار و موسسان کسب‌وکارهای کوچک، اغلب هنگامی که همه‌ی عوامل موثر در پیاده‌سازی ایده‌ی خود را در نظر می‌گیرند، دچار احساس اضطراب می‌شوند.

علاوه بر آن، ممکن است به نظر برسد که شکست یا موفقیت، به یافتن سرمایه‌گذاران ثروتمند، مربیان متخصص، پوشش رسانه‌ای فراوان و «قهرمان‌»های دیگر بستگی دارد. اما حقیقت این است که شما از همان آغاز، برخی از مهم‌ترین دارایی‌های لازم برای رسیدن به موفقیت را دارید. این موارد چیزی از توانایی‌های ذهنی شخصی شما کم ندارند: قدرت فوق‌العاده‌ی مغز، قلب و دست‌های خود شما.

به بیان دیگر، بخش بزرگی از پتانسیلی که برای موفق شدن دارید، به‌وسیله‌ی موارد زیر تعیین خواهد شد:

  • کیفیت ایده‌ی شما
  • قدرت و صداقتی که در اعتقاد به آن دارید
  • تلاشی که برای به حقیقت بدل کردن آن خرج می‌کنید

با مغز خود به موفقیت برسید: تأثیر ایده‌های مبتکرانه

هر کسب‌وکار موفقی، چه بزرگ باشد چه کوچک، با یک ایده‌ی مبتکرانه آغاز شده است.

شرکت بزرگ «نایکی» (Nike) زمانی متولد شد که بنیان‌گذاران آن، پتانسیل پنهان دستگاه وافل‌ساز را برای ارتقاء قسمت تحتانی کفش ورزشی کشف کردند. هاوارد شولتز، مفهوم اسپرسو فروشی را از ایتالیا به آمریکا برد و استارباکس را به یک پدیده‌ی جهانی تبدیل ساخت و زمانی که جف بزوس در سال ۱۹۹۴ آمازون را پایه‌گذاری کرد، بسیاری حتی چیزی به نام اینترنت را نمی‌شناختند.

ملزومات موفقیت استارت آپ‌ها

درست است که آمال و آرزوهای شما در کسب‌وکار احتمالاً بیشتر در مقیاسی کوچک‌تر از این برندهای معروف در دنیا قرار می‌گیرد؛ اما گام اول شما در هر صورت با طرح یک ایده‌ی مبتکرانه آغاز می‌گردد؛ اما از کجا باید آغاز کرد؟ تیم بری، موسس نرم‌افزار Palo Alto و Bplans می‌گوید که هیچ نقطه‌ی شروعی بهتر از نگاه کردن در آینه نیست. هر کدام از ما، افرادی منحصر به فرد هستیم. هر کدام از ما، درون خود بذرهای موفقیت در کارآفرینی داریم. مفاهیمی که برای ما جذاب هستند، پرسش‌هایی که ما را به فکر وا می‌دارند، مهارت‌هایی که ما را از دیگران متمایز می‌کند و حسی درونی که به ما می‌گوید برخی کارها را می‌توان به شکلی متفاوت و بهتر انجام داد.

داشتن الگوهای الهام‌بخش در کسب‌وکار خوب است؛ اما نباید سعی کنید به دنبال تقلید از موفقیت دیگران باشید. کسب‌وکارهای موفق همیشه بر پایه‌ی استعدادهای خاص و نگرش‌های منحصربه‌فرد افرادی که آنها را پایه‌گذاری نمودند، ساخته شده‌اند. ایده‌ی حقیقتاً مبتکرانه‌ی شما برگرفته از شخصیت منحصربه‌فرد شما خواهد بود.

با قلب خود به موفقیت برسید: قدرت باور مثبت

برای آنکه ایده‌ی خود را به نتیجه برسانید، باید از صمیم قلب آن را باور داشته باشید. اگر نتوانید شور و شوق و اطمینان خود را از ایده‌ای که دارید به دیگران منتقل کنید، در قانع کردن دیگران برای سرمایه‌گذاری موفقیتی نخواهید داشت. شاید ایده‌ی یک کسب‌وکار، «عالی» به نظر برسد؛ اما اگر نتواند احساسات شدید شما را برانگیزاند، احتمالاً ایده‌ی مناسبی برای شما نخواهد بود. به تخته‌ی رسم برگردید و ایده‌ای خلق کنید که واقعاً بتوانید به آن متعهد بمانید.

روحیه‌ی مطمئن و پشتکار، عاملی مهم در موفقیت شما خواهد بود. مطمئن باشید که با تغییرات کنار خواهید آمد و یاد خواهید گرفت چگونه بر ترس خود غلبه کرده و با داشتن اعتماد به نفس، به سراغ تردیدها بروید. شدیداً به شفاف‌سازی اهداف خود پایبند باشید.

ملزومات موفقیت استارت آپ‌ها

مثلاً اگر کارآفرین مشتاقی باشید که با ریاضیات و محاسبات مشکل دارد (و بسیاری از افراد نیز چنین هستند)، پس احتمالاً تحت تأثیر پیش‌بینی‌های مالی قرار گرفته و شروع به اولویت‌بندی امور دیگر می‌کنید. شاید به خود بگویید «زیادی درگیر هستم» و به تعهدات خارجی خود بپردازید یا بیش از حد درگیر جزئیات برنامه‌ریزی مداوم کسب‌وکار شوید.

گاهی فقط برای عقب انداختن کارها، به این رفتارها روی می‌آوریم. گاهی نیز عملاً شروع به آوردن بهانه‌های پیشگیرانه برای شکستی می‌کنیم که می‌ترسیم اجتناب‌ناپذیر باشد. اگر حواس خود را جمع نکنید، ممکن است باورهای منفی به یک پیش‌گویی خودانگیزانه تبدیل شوند.

آزادسازی خود از منفی‌بافی، نیازمند تلاشی آگاهانه خواهد بود. به اهدافی که اغلب عقب می‌اندازید و وظایف سازنده‌ای که بر حسب عادت از آن دوری می‌کنید، دقت نمایید. از خود بپرسید چرا؟ وقتی یاد بگیرید چطور باورهای منفی کندکننده‌ی پیشرفت را شناسایی نمایید، قدرتی را برای تغییر آنها در خود احساس می‌کنید.

از ابزاری استفاده کنید که می‌تواند به شما کمک کند تا جنبه‌های چالش‌برانگیز کسب‌وکار خود را مدیریت نمایید. مثلاً اگر امور مالی، چالش‌برانگیز هستند و متوجه می‌شوید که از بررسی آنها سر باز می‌زنید، از یک ابزار برنامه‌ریزی کسب‌وکار و مدیریت مستمر امور مالی استفاده نمایید که پنلی در اختیار شما قرار می‌دهد تا بدون گرفتار شدن در صفحات گسترده، همواره نقطه‌ای را که در آن ایستاده‌اید، مشاهده کنید.

اگر لازم باشد چیزهای بیشتری درباره‌ی بازاریابی دیجیتالی یاد بگیرید، در یک کلاس آنلاین شرکت نمایید. مجبور نیستید همه‌ی مسائل را یکروزه حل کنید. موفقیت‌های کوچک در تلاش برای فرار از باتلاق به تاخیر انداختن امور، تأثیرات بسزایی خواهند داشت.

با دست خود به موفقیت برسید: تأثیرگذاری تلاش

بهترین ایده‌ها و دلسوزانه‌ترین باورها، بدون وجود اراده‌ای برای اقدام و سخت‌کوشی، بی‌ارزش و ناچیز خواهند بود.

گاهی می‌شنوید که مردم با اشاره به «خوش‌شانسی» از موفقیت رهبران کسب‌وکار صحبت می‌کنند. افرادی که چنین نظری دارند، دانش یا تجربه‌ی عملی اندکی از شروع یک کسب‌وکار داشته‌اند.

اگر باور داشته باشید که با پشتکار می‌توان موفق شد، چارچوب ذهنی مناسبی برای هر گونه تلاش در جهت رشد کسب‌وکار خود دارید. افرادی که به موفقیت از طریق شانس اعتقاد دارند، احتمالاً بهتر است به سراغ خرید بلیط‌های بخت‌آزمایی بروند و شرکت در قرعه‌کشی‌ها بروند. در دنیای کسب‌وکار، چیزی به نام شانس وجود ندارد؛ دلیل موفقیت، اراده و تمایل به سخت‌کوشی در جهت رسیدن به آن است.

افرادی که به سخت‌کوشی عادت دارند، به هنگام بروز چالش، دچار وحشت می‌شوند. آنها برای به‌دست آوردن مهارت‌های جدید مشتاق هستند؛ زیرا سریع می‌توانند از این مهارت‌ها در راه مفیدی بهره ببرند. برعکس تصویری که چشم‌انداز «بلندپروازی» به ذهن انسان می‌آورد، احتمالاً متوجه خواهید شد که خلاق‌ترین اندیشه‌ها عملاً زمانی که درگیر انجام کاری سازنده هستید، به ذهن شما می‌آیند. حتی پژوهش‌ها نشان می‌دهند که افراد سخت‌کوش معمولاً از افراد بیخیال بیشتر عمر می‌کنند.

توماس ادیسون جمله‌ی معروفی دارد: «نبوغ از ۱ درصد انگیزه و ۹۹ درصد تلاش به‌وجود می‌آید.» از زمان ادیسون تاکنون، دنیا دچار تحولات فراوانی شده است؛ اما هنوز هم سرمایه‌ی پشتکار، موثرترین نوع سرمایه برای شروع کسب‌وکار است.

روش‌هایی عملی برای شروع

اگر به شروع یک کسب‌وکار فکر می‌کنید اما هنوز دست به کار نشده‌اید، به چند روش می‌توانید در مسیر موفقیت گام بردارید.

۱- اگر ایده‌ای برای کسب‌وکار دارید، یک طرح کسب‌وکار سریع یادداشت کنید: برنامه‌ی یادگیری

۲- ایده‌ی خود را اعتبارسنجی کنید و اطمینان حاصل نمایید که ارزش دنبال کردن را دارد.

شور و اشتیاق مهم است؛ اما جزئیات نیز اهمیت دارد.

از برنامه‌ریزی خاص خود استفاده نمایید تا کمک کند کاملاً بازار هدف ایده‌آل، ویژگی‌های محصول یا خدمات و اینکه نیاز به وام یا سرمایه‌گذاری خصوصی دارید یا خیر را بررسی نمایید. این چک‌لیست اعتبارسنجی ایده به شما کمک می‌کند تا همه‌ی جوانب امر را بسنجید.

۳- فراموش نکنید که به جزئیات بپردازید

زمانی که آماده‌ی شروع کسب‌وکار هستید، باید به ثبت ساختار قانونی کسب‌وکار خود، انجام تحقیق بازار، یافتن دفتر کار در صورت لزوم، ایجاد سایتی برای کسب‌وکار آنلاین و موارد فراوان دیگر فکر کنید!

وقتی استارت‌آپ یا کسب‌وکار کوچک خود را راه‌اندازی می‌کنید، از درخواست کمک و حمایت شبکه‌ی خود واهمه نداشته باشید. یافتن یک مشاور هم می‌تواند راهگشا باشد. موفق باشید!

 

منبع: چطورپدیا

آموزش نوشتن یک برنامه‌ی کاری منظم و کارآمد

آموزش نوشتن یک برنامه‌ی کاری منظم و کارآمد

اقدامات لازم در جهت نوشتن یک برنامه‌ی کاری

آموزش نوشتن یک برنامه‌ی کاری

۱- هدف مورد نظر را شناسایی کرده و سپس به نوشتن یک برنامه‌ی کاری اقدام کنید. برنامه‌های کاری می‌توانند برای دلایل متنوع و متفاوتی مورد استفاده قرار بگیرند. در مرحله‌ی اول باید هدف خود را در قالب یک شیء در مقابلتان تصور کنید و سعی در توصیف آن داشته باشید. ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که هر برنامه‌ی کاری‌ای، برای یک دوره‌ی زمانی خاص شکل می‌گیرد (برای مثال: شش ماهه یا ۱ ساله).

  • در یک فضای کاری، برنامه‌های کاری می‌توانند درک عمیقی از پروژه‌های شما در طی چندین ماه آینده را به مافوق‌هایتان ارائه دهند. این برنامه‌های کاری، اصولاً پس از یک طرح‌ریزی دقیق از نحوه‌ی عملکرد شما و یا پروژه‌ی گروهی‌تان خواهد بود. برنامه‌های کاری همچنین می‌توانند نتیجه‌ی استراتژی و اهدافی باشند که شرکت کارفرمای شما برای یک سال کاری یا سال آینده طرح‌ریزی کرده است.
  • در دنیای علم و تحصیل، برنامه‌های کاری به دانش‌آموز و یا دانشجو کمک می‌کند تا بتوانند برنامه‌ی درست و منظم را برای یک پروژه‌ی عظیم به جریان بیندازند. این نوع برنامه‌ریزی همچنین می‌تواند به اساتید و معلمین کمک کند تا موارد مورد نیازشان را برای سال تحصیلی آماده کنند.
  • برای یک پروژه‌ی شخصی و آزاد، برنامه‌ی کاری می‌تواند ترسیم دقیقی از هدف اصلی شما، نحوه‌ی کار شما و تاریخی که برای تکمیل آن در نظر گرفته‌اید باشد. برنامه‌های کاری شخصی، قادر هستند تا شما را در مسیر اصلی رسیدن به هدفتان نگه دارند.

آموزش نوشتن یک برنامه‌ی کاری

۲- مقدمه و ارائه پس‌زمینه‌ای از کار را فراموش نکنید. برای برنامه‌های کاری حرفه‌ای، بسیار مهم است که مقدمه و پس‌زمینه را در خود داشته باشد. این دو مورد، اطلاعات مورد نیاز را برای مافوق یا مدیر شما تأمین کرده و به آن‌ها نقطه نظری دقیق از برنامه‌هایتان ارائه می‌دهد. نوشتن یک مقدمه و پس‌زمینه، معمولاً برای برنامه‌های درسی ضروری نیستند.

  • مقدمه باید کوتاه و مفید باشد. به مافوق خود یادآوری کنید که چرا این برنامه‌ی کاری را ترتیب داده‌اید. به معرفی پروژه یا پروژه‌هایی بپردازید که قرار است در آن دوره‌ی زمانی خاص به جریان بیندازید.
  • پس‌زمینه‌ی ارائه شده‌ی شما، باید شامل دلایل ایجاد این برنامه توسط شما باشد. برای مثال، بازخوانی اطلاعات و آمار گزارش‌های اخیر، می‌تواند مشکلاتی را که نیاز به تصحیح دارند را واضح‌سازی کرده و بازخوردهای لازم را برای پروژه دریافت کند.

آموزش نوشتن یک برنامه‌ی کاری

۳- اهداف و مقاصد خود را مشخص کنید. اهداف و مقاصد در یک موضوع مشترک هستند؛ هر دوی آن‌ها، به مسائلی اشاره دارند که شما امید دارید از طریق برنامه‌ی کاری خود به آن‌ها دست پیدا کنید؛ اما تفاوت آن‌ها نیز مهم و قابل ذکر است؛ اهداف جزء مسائل عامیانه می‌شود اما مقاصد شخصی اصولاً موارد خاصی را شامل می‌شوند.

  • لازم است تا اهداف شما، بر روی دورنمای کلی پروژه‌تان متمرکز باشند. نتایج دلخواهی که قرار است در انتهای این برنامه به دست آورید را در یک لیست جمع‌آوری کنید؛ برای مثال، هدفتان این باشد که یک پرسشنامه‌ی کتبی را کامل کنید یا اطلاعات بیشتری راجع به نوشتن کسب کنید.
  • لازم است تا مقاصد شما خاص و قابل درک باشند؛ به عبارت دیگر، شما باید قادر باشید که در حین انجام عمل، آن‌ها را به طور واضح بر روی کاغذ پیاده کرده و تیک بزنید. برای مثال، پیدا کردن افرادی برای پرسشنامه‌ی کتبی‌تان، می‌تواند مقصد خوبی باشد.
  • بسیاری از برنامه‌های کاری اصولاً به کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم می‌شوند. البته اگر مقاصد مورد نظر، شدیداً ویژه باشند. برای مثال، ممکن است هدف کوتاه مدت یک شرکت این باشد که درصد بازدید تبلیغات در طی سه ماه آینده خود را تا ۳۰% افرایش دهد، اما هدف بلند مدتشان این باشد که در طی سال آینده، بازدیدهای محصولات خود را در فضای مجازی تا سطوح بسیار بالایی افزایش دهند.
  • مقاصد مورد نظر، اصولاً به شکل فعال و عملی بیان می‌شوند (برای مثال استفاده از افعالی همچون: برنامه‌ریزی کردن، نوشتن، افزایش دادن و اندازه‌گیری) روش بسیار مفیدتری نسبت به استفاده از چنین افعالی است که معنای مبهم‌تری دارند (بررسی کن، اطلاعات کسب کن، متوجه شو).

آموزش نوشتن یک برنامه‌ی کاری

۴- برنامه‌ی کاری را با مقاصد هوشمندانه‌ای در نظر بگیرید. در حقیقت، لغت هوشمندانه یک واژه مخفف برای کسانی است که به دنبال نتایج ملموس‌تر و فعال‌تری در انتهای برنامه‌ی کاری خود هستند.

  • مخصوص. دقیقاً چه کاری خواهیم کرد و این کار در راستای خدمت‌رسانی به چه قشری انجام می‌شود؟ باید بدانید که چه قشر و یا چه جمعیتی را در راستای کار خود انتخاب خواهید کرد و افعال و اعمال شما چه خدمتی به این افراد ارائه خواهند داد.
  • قابل اندازه‌گیری. آیا نتیجه‌ی کار من قابل اندازه‌گیری است و می‌توانیم مقدار خاصی برای آن تعیین کنیم؟ آیا می‌توانید نتیجه‌ی مورد نظرتان را محاسبه کنید؟ مثلاً ممکن است برنامه‌ی کاری شما در راستای این باشد که سطح سلامت و بهداشت ایران تا سال ۲۰۲۰ بالاتر برود؟ یا آیا برنامه‌ی کاری شما در راستای این است که افراد زلزله‌زده‌ی کرمانشاه تا پایان امسال مسکن‌های کافی و باکیفیتی برای زندگی داشته باشند؟
  • یادتان باشد که حتماً یک عدد اساسی و پایه، برای اندازه‌گیری کیفیت مورد نظر داشته باشید. برای مثال، اگر شما ندانید که در حال حاضر، چند نفر یا چند درصد از زلزله‌زدگان کرمانشاه در رفاه نیستند، چگونه قادر خواهید بود تا ادعا کنید که شما باعث شدید تا این رقم کاهش پیدا کند؟
  • قابل دست‌یابی. آیا می‌توانیم در زمان تعیین ‌شده و با توجه به منابعی که داریم، نتیجه‌ی مورد نظر را تمام و کمال دریافت کنیم؟ مقصود شما باید کاملاً واقع‌گرایانه تنظیم شود. مثلاً افزایش ۵۰۰ درصدی فروش شما تنها زمانی قابل انجام و دست‌یابی است که شما شرکت و یا کسب‌وکار کوچکی را در اختیار داشته باشید؛ اما زمانی که شما فقط یک بازار خاص را در اختیار داشته باشید، چنین چیزی ممکن نیست.
  • در برخی مواقع، نیاز است تا یک فرد حرفه‌ای و خبره به شما مشورت و اطمینان دهد که آیا این نتیجه‌ی مورد نظر، قابل دست‌یابی هست یا خیر.
  • مناسب و مرتبط. آیا مقصود ما ارتباط و اثری بر روی هدف یا استراتژی ما دارد؟ همچنین دانستن این موضوع مهم است که به طور مثال، اندازه‌گیری و سنجش قد و وزن دانش‌آموزان دبیرستانی، تأثیری بر روی کاهش عوامل ایجاد اختلالات روانی دارد یا خیر؟ مطمئن شوید که مقصود شما ارتباط مستقیمی با رویه و هدفتان دارد.
  • محدودیت زمانی. پروژه‌ی ما چه زمانی تمام خواهد شد و یا چه زمانی متوجه می‌شویم که پروژه‌ی ما به اتمام رسیده است؟ حواستان باشد که باید زمان حتمی و قطعی‌ای برای اتمام پروژه تعیین کنید. قید کنید که در چه صورتی و با چه دستاوردی، پروژه‌ی شما به اتمام زودرس رسیده است.

آموزش نوشتن یک برنامه‌ی کاری

۵- منابع را فهرست کنید. هر چیزی را که ممکن است برای رسیدن شما به اهداف و مقاصدتان ضروری باشد ذکر کنید. منابع بسته به اهداف مختلف برنامه‌های کاری، تنوع بسیار زیادی خواهند داشت.

  • در یک فضای کاری، منابع می‌توانند شامل مواردی مثل بودجه‌ی مالی، پرسنل و کارمندان، هیئت‌مدیره و مشاوران شما، ساختمان‌ها یا اتاق‌های در دسترس و کتاب‌ها باشند. اگر برنامه‌های کاری شما مهم و رسمی‌تر باشد، یک بودجه‌ی دقیق نیز می‌تواند در ضمیمه ظاهر شود.
  • در یک فضای علمی و تحصیلی، منابع شامل مواردی مثل دسترسی به کتابخانه‌های مختلف، ابزارهای تحقیقی مثل کتاب‌ها، روزنامه‌ها و مجلات، دسترسی به رایانه و اینترنت، اساتید و کسانی می‌شود که می‌توانند به سؤالات پیش‌آمده برای شما جواب درست و مناسبی بدهند.

آموزش نوشتن یک برنامه‌ی کاری

۶- محدودیت‌ها را شناسایی کنید. محدودیت‌ها شامل موانعی می‌شوند که ممکن است در مسیر رسیدن به اهداف و مقاصدتان، در سر راهتان قرار بگیرند. برای مثال، اگر شما در حال کار بر روی یک پروژه‌ی تحقیقاتی برای مدرسه هستید، ممکن است متوجه شوید که برنامه‌ی شما برای نوشتن و تحقیق کافی، زیادی شلوغ است. از این رو، محدودیت قابل مشاهده، همین برنامه‌ی روزانه‌ی شلوغ و آشفته کننده است و لازم است تا قسمتی از این برنامه را از بین ببرید تا بتوانید برنامه‌ی کاریتان را به خوبی و با کیفیت کافی تحویل دهید. البته ممکن است در زمان‌هایی که کلاس‌هایی مهم برای حضور یافتن دارید، نیاز به یک برنامه‌ریزی دقیق و فشرده داشته باشید.

۷- چه کسی مسئول و پاسخگو است؟ این قابلیت، در هر نقشه و برنامه‌ی کاری دقیقی بسیار ضروری است. چه کسی برای انجام هر یک از وظایف مسئول است؟ ممکن است یک تیم یا گروه بر روی یک وظیفه‌ی خاص کار کنند، اما لازم است تا یک نفر حتماً پاسخگوی نحوه و زمان انجام آن وظیفه باشد.

۸- استراتژی خود را بنویسید. به برنامه‌ی کاری خود نگاه کنید و تصمیم بگیرید که چگونه قرار است با استفاده از منابع خود بر محدودیت‌ها و موانع غلبه کنید تا در نهایت به اهداف و مقاصد دلخواه‌تان برسید.

  • هر کاری را به عنوان یک قدم خاص یادداشت کنید. تعیین کنید که چه اتفاقی باید هر روز یا هر هفته در یک زمان خاص انجام شود تا در نهایت به اهداف و مقاصد خود برسید؟ همچنین، افعال و اعمال و وظایف دیگر افراد تیم را نیز تحت نظر بگیرید. در این راه، می‌توانید از نرم‌افزارهای مدیریتی یا یک تقویم شخصی استفاده کنید و این اطلاعات را سازمان‌دهی کنید.
  • یک برنامه ایجاد کنید. با این‌که ممکن است برنامه‌ی شما، یک برنامه‌ی کاری آزمایشی باشد، اما باید به یاد داشته باشید که ممکن است اتفاقات پیش‌بینی‌نشده در طول این مسیر بیفتد و شما باید فضای کافی را در برنامه‌ی خود ایجاد کنید تا قادر باشید این اشتباهات یا شکست‌ها را تصحیح کنید.

 

منبع: چطورپدیا

کلید کسب رضایت و موفقیت شغلی

کلید کسب رضایت و موفقیت شغلی

هرگز نمی‌توان مزایای بیمه و سلامت، عیدی و پاداش مناسب و یا امکانات مسافرتی یک شغل را انکار کرد؛ اما حتی اگر همه‌ی این‌ها را در طبقی از جنس طلا هم تقدیم کنند، ممکن است باز هم به اندازه کافی رضایت‌بخش نباشد.

رضایت و موفقیت شغلی

شاید از خود بپرسید چه چیزی باعث می‌شود کارآفرینان و صاحبان کسب‌وکارهای نوپا، دست از مشاغل پردرآمد خود بکشند و با چنین مزیت‌های شغلی خداحافظی کنند! آن‌ها نوعی گرایش غیر قابل مقاومت به ابداع کسب‌وکارهایی جهت ارائه محصول یا خدمات به جامعه‌ دارند.

علیرغم اینکه پژوهش‌های اخیر وجود تهدیداتی علیه سلامت ذهنی و جسمی کارآفرینان را اثبات کرده است، آن‌ها ترجیح می‌دهند برخلاف جریان آب شنا کرده و به دنبال رویای همیشگی خود، یعنی کارفرما بودن، بروند. چرا؟ چرا کسی با این روش، موجبات خطر خودکشی خود را فراهم می‌آورد؟

رضایت و موفقیت شغلی

فرقی نمی‌کند کارمندی تازه‌کار باشید یا مدتی از کسب‌وکارتان گذشته باشد، این وجه مشترک و ذاتی همه‌ی انسان‌ها است. دوست داریم هدف و ارزش داشته باشیم و در جامعه‌ی خود نقشی ایفا کنیم. درست است که رسیدن به این نقش در دنیای امروز، بسیار دشوار است؛ اما رویکردهای زیر کمک می‌کند در گذر از پیچ و خم‌ها و ماجراهای هیجان‌انگیز حرفه‌ی خود، به رضایت شغلی نهایی دست پیدا کنیم.

۱- بجای هیجان موقتی و زودگذر، به دنبال عشق در فرصت‌های شغلی باشید

گرچه نیت مربیان و مشاوران شغلی خیر است؛ اما توصیه‌ی آن‌ها به داشتن حس خوب لحظه ای برای رسیدن به رضایت شغلی، بیشتر از منفعت، مضر خواهد بود. هیجان، زودگذر است. همیشگی نیست. عشق، همان قطب‌نمایی است که به آن نیاز دارید.

عشق و هیجان دو موضوع متفاوت هستند. آنچه باعث می‌شود بدون توجه به آفتابی یا طوفانی بودن هوا و شرایط شغلی، همچنان در محل کار حاضر شوید، عشق به کار است. مثل وسواس ذهنی و یا عاطفی که نمی‌توان نسبت به آن بی‌تفاوت بود. وفق دادن خود با این ندای درونی، دیر یا زود موفقیت را به ارمغان خواهد آورد. صبر، کلید موفقیت در کار است.

احتمال دارد کلیدی بیش از عشق داشته باشید. مراقب باشید خود را پایبند یک هدف نکنید و از هر مشاوری که به شما می‌گوید فقط یک هدف وجود دارد، فرار کنید. این حقیقت ندارد.

عشق، سفری پرماجرا است که می‌تواند شکل‌های مختلفی به خود بگیرد. پس فکر نکنید تنها یک شغل رویایی برای شما وجود دارد که به بهترین شکل ممکن می‌تواند رضایت شغلی را به ارمغان آورد. چنین چیزی اصلاً وجود خارجی ندارد.

سعی کنید نقش‌ها و پروژه‌های مختلفی را بپذیرید تا عشق خود یا تلاش برای رسیدن به آن را تقویت نمایید. رضایت شغلی و موفقیت در حرفه، با داشتن طیف وسیعی از تجارب غنی، شیرین‌تر خواهد بود.

۲- به یاد داشته باشید رضایت‌سنجی‌ شغلی نشانه‌ی موفقیت نیست

ابزارهای ارزیابی، علیرغم رواج در مشاوره‌های شغلی، به دلیل محدودیت‌هایی که در راهنمایی به شرکت‌کنندگان دارند، مورد انتقاد هستند. این ابزارها، پرسش‌نامه‌های خود اظهاری هستند که هیچ داده‌ی آماری و معیاری برای مقایسه‌ی نتایج ندارند.

فقط به یاد داشته باشید که این ابزارها کمک می‌کنند از نقاط ضعف و قوت خود درک بهتری داشته باشید. همچنین هیجان، دلسردی یا بی‌تفاوتی در فرصت‌های شغلی به درک و فهم شما اضافه خواهد کرد. همچنین در ارتباط با نوع فرصت‌های شغلی، وظایف و پروژه‌هایی که فرد را به هیجان واداشته و یا تنها حرکتی یکنواخت هستند، به درک و فهم فرد اضافه خواهند کرد.

۳- روابطی را حفظ کنید که در آن‌ها ارزش‌ها و اصول اخلاقی حفظ شوند

کار تیمی، همکاری، ارتباطات باز و اعتماد، در هر محیط کاری، عادی و رایج است؛ اما احترام به ارزش‌های فردی در محل کار می‌تواند رضایت شغلی فرد را محقق کند.

چقدر حاضرید به سازمانی که در آن مجبور هستید تحت عنوان اضافه‌کار منطقی، به‌طور میانگین هر هفته ۱۰ ساعت اضافه‌کار داشته باشید، متعهد بمانید؟ آیا حاضرید این تعهد را به قیمت دوری از خانواده خود، بپذیرید؟ برنامه‌ریزی شما در ارتباط با مدت زمان انجام کار و زمانی که به خود اختصاص می‌دهید، چگونه است؟

تطبیق خود با ارزش‌ها و اصول اخلاقی فردی، احتمال افزایش رضایت شغلی را بالا می‌برد. زمانی را به تفکر پیرامون تجربیات و روابط شغلی خود، چه خوب چه بد، اختصاص دهید تا بتوانید جستجویی آگاهانه داشته باشید و تصمیم‌های قابل‌اطمینانی بگیرید که موفقیت حرفه‌ای را برای شما به همراه داشته باشند.

تقویت روابط با شرکایی که ارزش‌های اخلاقی مشابهی دارند، علاوه بر اینکه باعث لذت‌بخش‌تر شدن شغل می‌شود، شانس حمایت، درک و تحسین از جانب همکاران را افزایش می‌دهد.

احترام به ارزش‌های فردی، یعنی زمانی که مجبور هستید گامی در عرصه‌ای پراسترس بگذارید، باز هم بتوانید شب سر آسوده بر بالش گذاشته و تصمیم‌هایی بگیرید که دیگران حتی به خواب هم نمی‌توانستند بگیرند و موفقیت را در حرفه‌ی خود به دست آورید.

۴- تعریفی شفاف و صریح از موفقیت شغلی و مفهوم آن ارائه دهید

احتمالاً پیش آمده در رویاهای خود غرق موفقیت شده و از جانب دیگران مورد تحسین قرار گرفته‌اید. همه افراد دوست دارند جایگاهی در یک گروه موفق داشته باشند.

بسیاری از افراد عنوان می‌کنند که داشتن یک خودروی رویایی یا سفر هر ساله به اروپا، خوشبختی نمی‌آورد؛ اما حقیقت این است که همین پاداش‌های ملموس برای اکثر افراد، یادآور تلاش‌های مداوم آن‌ها برای رسیدن به اهداف شغلی است.

اگر این موارد همان چیزهایی است که آرزویش را دارید، اجازه ندهید هیچ‌کس آرزوی شما را بدزدد و فکر کنید که لایق این پاداش‌ها نیستید. با این پارامترها می‌توانید موفقیت شغلی خود را تعریف کنید.

شاید به‌رغم اینکه به مدت دو سال پشت سر هم درآمدزاترین کارمند شرکت بوده‌اید، نخواهید مدیر فروش شوید. شاید با وجود اینکه به‌عنوان یک کارمند، همیشه بهترین بوده‌اید و مشتریان از شما راضی بوده‌اند و مدام از شما تعریف و تمجید می‌شود، دوست ندارید از کار خود دست بکشید و کسب‌وکار جدیدی آغاز کنید.

شاید تعریف شخصی از موفقیت شغلی، لذت بردن از نظم کاری شغل باشد. می‌توانید در یک ساعت معین محل کار را ترک کنید. همکاران خود را دوست دارید و با داشتن شغلی خوب و بدون استرس، می‌توانید زمان مناسبی را نیز با آسودگی در کنار خانواده باشید. این تعاریف نیز می‌تواند تصویرگر رضایت شغلی و موفقیت کامل در حرفه باشد.

۵- چالش‌ها و مسائل مورد علاقه خود را شناسایی نمایید

یکی از توصیه‌های استاندارد مشاوران شغلی این است که مترصد فرصتی باشید تا با استفاده از توانایی‌ها و فعالیت‌های لذت‌بخش مرتبط با شغل خود، منفعت کسب کنید.

اما موفق شدن در هر چیزی مستلزم پیشرفت است. برای برتر شدن در هر کاری، اغلب باید از منطقه امنی که دیگران جرئتش را ندارند، خارج شوید؛ یعنی تمرکز و حواس خود را به چیزهایی اختصاص دهید که مهارتی در آن نداشته یا دوست ندارید.

کمک یک مشاور در این زمینه بسیار مفید خواهد بود. تجربیات ناگوار کاری خود را در نظر بگیرید. آیا چالش‌هایی وجود داشته که در برابرشان تسلیم شده باشید، پروژه‌هایی که در انجامش موفق نبوده‌اید یا روابطی مسموم که هدفمندی و عزت‌نفس شما را به باد فراموشی سپرده باشد؟ دقیقاً در حیطه‌ی همین تجربیات است که شاید ارزشمندترین درس‌ها و چراغ‌های مسیر رسیدن به رضایت شغلی بیشتر را پیدا کنید.

اگر سبک رهبری مورد پسندتان به شکل مشارکتی است، شاید لازم باشد به دنبال فرصت‌هایی باشید که نیازمند استفاده از سبک مدیریت متمرکز و خودمحور باشد. مأموریت یا پروژه‌ی موقتی که باعث پیشرفت و سنجش مهارت‌های شما می‌شود، می‌تواند قدمی رو به جلو در پروژه‌ای بزرگ‌تر باشد.

با وجود افراد شجاع داوطلب در شرکت، نه‌تنها مهارت‌های خود را برای موفقیت در رقابت افزایش خواهید داد؛ بلکه آن‌ها فرصتی برای مشاهده‌ی توانمندی‌های شما پیدا می‌کنند. در پروژه‌های بعدی می‌توان در صورت رهبری، قبل از شروع به کار روابط خود را با سهامداران شکل داد.

بجای تلاش بیهوده به امید اینکه شاید اتفاق خوبی بیفتد، می‌توان با برنامه‌ریزی و انتخاب فرصت‌های جدید، به رضایت شغلی بیشتری دست یافت.

۶- مراحل رسیدن به اهداف را به‌طور مداوم مرور کنید و از تغییر گریزان نباشید

واژه‌ی حرفه نشان‌دهنده‌ی مسیر بلندمدت تغییر، رشد و توسعه است؛ یک سفر پویا.

مهارت‌های جدیدی اندوخته و مهارت‌هایی را که دیگر به آن نیازی ندارید، رها ‌کنید. باتجربه‌ها، دانش و افراد جدیدی که ملاقات می‌کنید، حس کنجکاوی خود را تحریک خواهید کرد. افکارتان به جای کوچک شدن، گسترش خواهد یافت. در نتیجه، احتمال دارد تعریفی که از اهداف پیش رو دارید، تغییر کند.

بخش بزرگی از موفقیت شغلی، نه تنها به هدف‌گذاری مؤثر؛ بلکه به مرور و انطباق مجدد آن‌ها بستگی دارد؛ اما تغییر اهداف باید طی همان فرایندهایی که در ابتدا برای تعیین آن‌ها استفاده شده، انجام شوند. قدرت ارتباط برقراری عاطفی شما با این اهداف اصلاح‌شده، اگر بیشتر از قبل نباشد، حداقل باید به همان اندازه باشد.

پرسش‌های زیر را از خود بپرسید تا مطمئن شوید مسیر رشد انتخاب شده هنوز شما را به هدف می‌رساند:

آیا تلاش در جهت رسیدن به این اهداف، همچنان مرا قادر می‌سازد مثل گذشته به ارزش‌ها و اصول اخلاقی خود پایبند باشم؟

آیا فعالیت‌هایی که باید برای رسیدن به این اهداف انجام دهم، اولویت‌های اول مرا میسر می‌سازد؟

آیا انجام این کار، برای خودم، اطرافیان و عزیزانم منطقی است؟

آیا با شور و عشقم هم‌راستا است؟

آیا پیروی از این هدف، گام مناسبی است که اکنون باید بردارم یا تنها یک مسیر انحرافی بوده که برنامه‌ی اصلی مرا به تأخیر می‌اندازد؟

هر کدام از اهداف شغلی باید در دوره‌های مختلف مرور شود. سعی کنید تحت هر شرایطی به برنامه‌ی مروری تعیین شده، پایبند بمانید. این کار علاوه بر حفظ تمرکز، کمک می‌کند پیشرفت یا عدم پیشرفت خود را رصد کرده و پیش از انحراف شدید از هدف، به موقع مسیر خود را اصلاح کنید. مطمئناً نمی‌خواهید با حرکت تصادفی در مسیر اشتباهی، زمان را هدر دهید.

۷- فراموش کنید

شاید نتوانیم درک کنیم که چرا زمانی که همه‌چیز در حوزه‌ی کاری، به‌ظاهر خوب و عالی است، فردی تصمیم می‌گیرد خطر کرده و به دنیای ناشناخته‌ای شیرجه بزند. شرکت برای او ثبات، شناخت، موفقیت مالی، پروژه‌های جذاب و وعده‌ی ترفیع داشت… پس مشکل کجا بود؟ چرا حالا تصمیم گرفته که راه خود را عوض کند، یک کافه بزند یا به‌کل در رشته‌ی دیگری به تحصیل ادامه دهد؟

شاید هیچ مشکلی وجود نداشته و همه‌چیز کاملاً خوب و منطقی پیش می‌رفته؛ اما این فقط پایان یک فصل از داستان زندگی او بوده است. شاید مرحله‌ی بعدی، قرار گرفتن در یک مسیر کاملاً متفاوت باشد. شاید فقط بخواهد تجربه‌ی متفاوتی کسب کند و یا ممکن است زمان آن رسیده که عشق دیگری را دنبال نماید.

اگر از دنیای کارمندی به حوزه‌ی کار آزاد وارد شدید، پرشی رو به عقب داشته‌اید یا کسی را می‌شناسید که چنین کاری کرده است، درک متفاوتی از مزایا و معایب مرتبط با سبک زندگی هر شغل به دست می‌آورید. کار کردن به‌عنوان کارفرما، خلاقیت فردی بیشتری به همراه دارد؛ حال چه این خلاقیت در نهایت به کسب درآمد ختم شود چه نشود، ارزشمند است.

زمانی که مشتریان، خدمات یا محصولی را که طراحی کرده‌اید، خریداری می‌کنند، با تحسین و قدردانی مستقیم خود می‌توانند اعتماد به نفس شما را به شکلی بالا ببرند که شاید هرگز به‌عنوان یک کارمند، با هر رتبه‌ی شغلی، تجربه نکرده باشید.

به همین شکل، زمان‌هایی هم می‌رسد که باید درک کنیم مخاطرات کسب‌وکار، ماجراجویی هستند، نه قدرتی همیشگی برای تغییر زندگی. گاهی باید درک کنیم که زمان، پارامتر تعیین‌کننده میزان پیگیری اهداف است و گاهی می‌بایست نشانه‌های کمبود مالی، ذهنی، عاطفی و جسمی را که نشان می‌دهند دیگر، حداقل در مقطع کنونی، نباید در آن مسیر گام برداریم، درک کنیم.

کلام آخر

حفظ تحرک و پویایی، از هر مسئله دیگری مهم‌تر است. تا زمانی که برای رسیدن به فرصت‌های شغلی متناسب با اولویت‌های زندگی خود تلاش کنیم، رسیدن به رضایت کامل شغلی و داشتن یک حرفه‌ی موفق، آن‌چنان دور از دسترس نخواهند بود.

 

منبع: چطورپدیا

شروع دوباره زندگی با تغییرات جدید

شروع دوباره زندگی با تغییرات جدید

زندگی

ماندن در منطقه امن خود به‌قدری آرامش‌بخش است که پذیرش تغییرات را به‌مراتب سخت‌تر می‌کند؛ به‌ویژه هنگامی که تغییر مورد نظر آسان نبوده و یا حتی چیزی است که نسبت به آن احساس خوبی نداریم؛ ترسی ناشی از عدم اطمینان راه خود را به ذهن باز کرده و فرد گاهی این فکر را در سر می‌پروراند که برای دستیابی به این هدف، چه چیزهایی را باید فدا کنم؟ شاید بهتر است همین‌جا که هستم، بمانم؟ این جملات آشنا به نظر نمی‌رسند؟

آیا تاکنون در موقعیتی قرار گرفته‌اید که احساس کنید هیچ چیز سر جای خودش نیست؟ زمانی که در رابطه با مسائل کاری و یا در زمینه‌ی روابط شخصی، احساس گرفتاری و نارضایتی از وضع موجود را داشته باشید؟ اغلب می‌دانیم که به تغییر نیاز داریم؛ با این وجود از تصمیم‌گیری آگاهانه برای برداشتن گامی رو به جلو می‌هراسیم؛ زیرا احتمالاً هنوز نمی‌دانیم که چه چیزی می‌بایست تغییر کند.

ممکن است طی ۵ سال گذشته در یک شرکت خاص و در یک جایگاه ثابت کار کرده باشید. شاید نتوان گفت که از شغل خود بیزار هستید؛ اما فکر انجام این کار برای ۵ یا ۱۰ سال دیگر مو بر تنتان سیخ می‌کند و تمایل دارید که کاری مفیدتر و یا فعالیتی کاملاً متفاوت‌ انجام دهید.

حتی ممکن است در اواخر دوران میان‌سالی خود باشید. زمانی که در یک مسیر شغلی خوب قرار گرفته و اتفاقات بسیاری در اطرافتان جریان دارد، مانند خانواده‌ای که به آن‌ اهمیت می‌دهید. از لحاظ مالی پایدار بوده و احتمالاً در شرف ترفیع کاری نیز قرار دارید؛ اما به طریقی از آنچه تاکنون به دست آورده‌اید، راضی نیستید. احساس می‌کنید چیزی در این میان کم بوده و در عین حال، برای رها کردن تمام ثباتی که تا کنون کسب شده و آغاز جست و جو در پی علایق قلبی، زمان زیادی گذشته است. چرا اکثر ما به‌موجب تفکرات اشتباهی چون دیگر برای آغاز دیر شده یا برای شروع دوباره پیر شده‌ایم، فرصت‌ها و توانایی‌های خود را محدود می‌کنیم؟

یک مثال فرضی

فرض کنید دوستی داریم که در اواسط دهه چهارم زندگی خود بوده، مدیر ارشد یکی از شرکت‌های بزرگ است و بیش از ۱۵ سال به حسابرسی برای آن شرکت اشتغال دارد. چنین فردی یقیناً درآمد خوبی دارد، مالک یک آپارتمان شخصی است و از خوشی‌های زندگی خویش لذت می‌برد؛ اما برای تمامی این تسهیلات، می‌بایست سختی کار خود را تحمل نماید! در ظاهر گویا همه چیز بر وفق مراد وی است و احتمالاً گام بعدی ترفیع به درجه مدیریت و یا یافتن همسر مورد علاقه‌اش باشد؛ اما زمانی که از او در رابطه با رضایت شغلی می‌پرسیم، پس از چندین دقیقه تردید می‌گوید: گاهی اوقات آرزو می‌کنم که بتوانم شغل فعلی‌ام را ترک کرده و کاری انجام دهم که دغدغه و استرس کمتری داشته باشد؛ اما او به این شیوه زندگی عادت کرده و احساس می‌کند که برای جست و جو در پس حرفه‌ای جدید، خیلی دیر شده است! خطرات این مسیر بسیار زیاد بوده و تنها کاری که از وی برمی‌آید، تحمل است.

درگیری‌های خارجی که این فرد با آن‌ها مواجه می‌شود، عبارت‌اند از ثبات مالی، نفوذ اجتماعی بر همسالان خود، ترک زندگی مجلل و ثروتمندانه‌ی خود و یا موقعیت و یا شناختی که در ادامه‌ی شغل فعلی کسب خواهد کرد؛ از سوی دیگر، در درون، ترس از دست دادن تمام آنچه در طول عمر خود ساخته او را رها نمی‌کند. طی این سال‌ها، شغل حسابرسی باعث شده او در هنگام اخذ تصمیم‌های مهم بسیار محتاط‌تر عمل کند و اکنون اندیشه‌ی ترک شغل فعلی تنها به خیال جست و جو و یافتن جایگزینی که معنای بیشتری به زندگی‌اش می‌بخشد، به‌قدر کافی منطقی به نظر نمی‌رسد.

چطور می‌توان به دنبال معنای بیشتر بود؟ در حالی که در وهله‌ی اول، کل این مسیر حرکت هوشمندانه‌ای به نظر نمی‌رسد؟

این تفکر ممکن است ناشی از عدم کنترل درونی فرد باشد؛ طوری که احساس کند در مسیر زندگی، همواره عوامل خارجی به‌مراتب بیشتر از اقدامات خود او تأثیرگذار هستند. ممکن است با خود بگویید به‌وفور افراد جوان‌تر و لایق‌تر وجود دارند که توانایی‌هایشان به‌مراتب بیشتر از من است، پس بهتر آنکه در جای خود مانده و با شروع یک حرفه جدید، خطر نکنم. احتمال دیگر آن‌که احساس می‌کنید در این مرحله از زندگی، دیگر زمان و انرژی لازم برای آغاز یک شغل جدید را ندارید.

هر فردی ممکن است روزی خود را گرفتار سناریویی مشابه آنچه ذکر شد، بیابد. این یک مانع است. حال آنکه این مانع می‌تواند تنش‌ها و درگیری‌های شغل فعلی، عدم رضایت فرد از کار خود یا رکود ناشی از فکر عدم پیشرفت باشد؛ فرد باید خود تصمیم بگیرید که آیا می‌خواهد این مانع را از بین ببرد و یا تسلیم آن شود.

هرگز برای تغییر دیر نیست!

خبر خوب این است که ما انسان‌ها، با پیشرفت روز افزون جامعه، برای پوشاندن جامه‌ی عمل به خواسته‌هایی که پیشتر فکر می‌کردیم از سنی به بعد ممکن نخواهد بود، فرصت بیشتری در اختیار داریم. این روزها، افراد بیشتری برای جابه‌جایی مرزها و شکستن کلیشه‌ها تلاش می‌کنند.

اینجا تنها سخن از سن نیست! سن یک وضعیتی از حالت ذهن و یک ساختار اجتماعی است که نباید قابلیت‌ها و جاه‌طلبی‌های فرد را تعیین و یا محدود کند. در روند تغییر، عواملی فراتر از سن و زمان دخیل هستند. این به خود فرد بازمی‌گردد. او و توانایی وی برای پذیرش چالش‌ها و عزم راسخ جهت از بین بردن وضعیت فعلی.

عموماً علت اندیشه‌ی «اکنون دیگر برای تغییر دیر شده»، قیاس خود با سایرین است. فرد خود را با افراد جوان‌تر و موفق‌تر مقایسه می‌کند، در حالی که قیاس درست، قیاس وضعیت فعلی با وضعیت ۱۰ سال دیگر خودمان خواهد بود.

در داستانی که ذکر شد، می‌توان راهکاری به آن فرد ارائه کرد تا به کمک آن بدون هرگونه ریسک زمان، تلاش و تحمل سختی بتواند تحولات گسترده‌ای در زندگی خود پدید آورد و این راهکار ابداً ترک شغل فعلی و یا غرق شدن در کار نیست. این افراد با ۷ مهارت بنیادی که در ادامه‌ی مطلب معرفی می‌شود، می‌توانند در کنار تقویت کنترل درونی خود جهت ایجاد تغییرات لازم در زندگی، مجدداً کنترل کامل حرکات خود را در دست گرفته و موانع پیش رو را از بین برند.

راه حل: ۷ مهارت بنیادی زندگی

این هفت مهارت نکات جدیدی نبوده و تقریباً تمامی افراد بدان آگاه هستند؛ تنها مسئله‌ی مهم، چگونگی برقراری ارتباط مابین این مهارت‌ها و تفکر عمیق در آن‌ها جهت شناسایی قابلیت‌های فردی است. پس از شناسایی این مهارت‌ها، فرد درمی‌یابد که ابعاد گوناگونی برای مشاهده و انجام کارها وجود دارد. خلاقیت چیزی به‌مراتب فراتر از یک استعداد طبیعی است و با کنترل درست آن، می‌توان موانع پیش رو را به‌سادگی حذف کرد.

حال به کمک این ۷ مهارت بنیادی، دیگر رکود و عقب‌گرد معنایی ندارند! فرد با به‌کارگیری درست خلاقیت، رو به جلو حرکت کرده و در کنار موفقیت‌های شغلی، در سبک زندگی شخصی خود نیز تغییراتی را مشاهده خواهد کرد.

تمام موفقیت‌های زندگی انسان، چه در مسائل کاری، روابط شخصی و یا حتی سلامتی وی، توسط این ۷ مهارت‌های ذهنی قابل دستیابی بوده و با کسب آن‌ها، صرف نظر از سن، علاوه بر پیشرفت در تمامی بخش‌های زندگی، از زندگی روتین خسته کننده‌ی خود خلاص خواهیم شد.

بیش از ۳۰٪ بزرگ‌سالان چنین بحرانی را تجربه می‌کنند. خود را نجات دهید! تمام تلاش خود را به کار بندید تا نهایتاً پس از بازنشستگی و در سنین کهن‌سالی، احساس فرد پرحسرتی که در تمام طول عمر تسلیم تقدیر خود بوده را نداشته باشید. به زندگی خود اجازه ندهید ثابت و بدون تغییر بماند تا پس از ۲۰ سال تلاش سخت و مداوم تازه به خود بیایید! از قابلیت‌های فردی خود که در پس وضعیت فعلیتان پنهان شده، ناامید نشوید. تلاش کنید تا در سن ۴۰ سالگی، ده برابر نسبت به سن ۲۰ سالگی خود موفق‌تر باشید! بدون ترک شغل و مسئولیت‌های فعلی، به دنبال خواسته‌هایی که در تمام طول عمر در سر پرورانده‌اید، بروید. دید خود را باز کرده و انرژی و انگیزه خود را به زمانی بازگردانید که زندگی همچنان مملو از رویاها و خیالات زیبا بود؛ این بار به همه‌ی آن‌ها دست یابید!

 

منبع: چطورپدیا