عادت‌های سالم ضامن خوشبختی

عادت‌های سالم ضامن خوشبختی

خوشبختی

نیمی از خوشبختی انسان، به انتخاب‌های آگاهانه‌ای بستگی دارد که هر روز انجام می‌شود، انتخاب‌هایی که در گذر زمان به عادتتبدیل می‌شوند. با انتخاب عادت‌های سالم می‌توانید استرس را کاهش و انرژی قابل استفاده‌ی روزمره‌ی خود را افزایش دهید تا انجام کارهایی که برای شما لذت فراهم می‌کنند، آسان‌تر گردد.

سه عادت سالم از آن کتاب در ادامه برای شما شرح داده می‌شود.

برنامه‌ی غذایی سالم داشته باشید

از نظر جسمی و تا حدی از نظر عاطفی، انسان همان چیزی است که می‌خورد. این یعنی برنامه‌ی غذایی شما بسیار حائز اهمیت است. سه جنبه‌ی مهم که باید مد نظر قرار گیرد، غذایی که می‌خورید، مقدار آن و روش خوردن آن است.

۱- چه غذایی بخورید؟ برنامه‌ی غذایی متعادلی داشته باشید. غلات کامل، خشکبار، سبزیجات، پروتئین و فیبر را انتخاب نمایید. از انواع خوراکی‌ها تناول کنید تا انواع مختلف مواد مغذی را دریافت نمایید. از مواد قندی تصفیه‌ شده، چربی اشباع، ویتامین‌هایی با دوز چندبرابر و غذاهایی که انبوهی کالری در خود دارند، دوری کنید. چربی ترانس را به کل حذف نمایید.

۲- مقدار غذای مصرفی. درست زمانی که فقط کمی احساس سیری به شما دست داد، دست از خوردن غذا بکشید. اگر پس از به وجود آمدن بارقه‌ای از احساس سیری، چند دقیقه صبر کنید، دیری نمی‌گذرد که احساس سیری کامل به سراغ شما می‌آید.

۳- روش خوردن. رویکردی را به نام «مزه‌های آهسته و کوچک» امتحان کنید. آرام غذا بخورید و غذا را خوب بجوید. لقمه‌های کوچک بردارید و طعم هر لقمه را خوب احساس کنید. این رویکرد کمک می‌کند لذت بیشتری از غذای خود ببرید و در عین حال اگر به دنبال کاهش وزن هستید، به سوی آن نیز گام بردارید.

بدن خود را چابک نگاه دارید

زمانی که از نظر جسمی فعال باشید، تقریباً دست‌یابی به هر آن چیزی که در زندگی می‌خواهید، آسان‌تر می‌شود. هر هفته، بیشتر بزرگسالان سالم، باید حداقل ۱۵۰ دقیقه فعالیت هوازی متوسط یا ۷۵ دقیقه فعالیت هوازی شدید و همچنین ورزش‌های تقویت عضلات داشته باشند. با ایده‌های زیر، در جهت داشتن فعالیت جسمی کافی گام بردارید:

۱- روش‌هایی عملی برای گنجاندن ورزش در برنامه پیدا کنید. خودروی خود را در فاصله‌ی بیشتری نسبت به فروشگاه پارک کنید، از پله بالا بروید، به جای تماس گرفتن با همکار، پیاده به دفتر او بروید، جلسات ملاقات ر ا در مکانی دور از دفتر کار خود برنامه‌ریزی کنید، پیاده به رستورانی بروید که قصد غذا خوردن در آن را دارید، هنگام صحبت با تلفن همراه در دفتر کار یا منزل راه بروید، جلسات را حین پیاده‌روی برگذار کنید یا در یک باشگاه ورزشی ثبت نام نمایید.

فعالیت جسمی را با جذابیت‌هایی که نظر شما را جلب می‌کنند ترکیب نمایید. پیاده‌روی در طبیعت یکی از راه‌های انجام این کار است. هنگام پیاده‌روی، به علف‌های سبزرنگ، آسمان آبی و ابعاد و شکل ابرها نگاه کنید. به گیاهان و درختانی که همچون دانایان از خودگذشته‌ای در سکوت ایستاده‌اند، نماد صلح هستند، هوا را تمیز می‌کنند، ثبات خاک را حفظ می‌نمایند و گل‌ها و میوه‌های دوست‌داشتنی در اختیار ما قرار می‌دهند، بدون آنکه چیزی در مقابل آن از ما طلب کنند.

۳- خواب کافی و باکیفیت داشته باشید. بیش از نیمی از افراد، خواب کافی ندارند و همان خوابی هم که دارند، آسایش و کیفیت مطلوبی ندارد. کمبود خواب باعث می‌شود مغز و بدن سریع‌تر پیر شوند. خواب، غذای مغز است. پس خواب را زمانی مقدس به شمار بیاورید. با رعایت نکات زیر، خواب آرام را به یک اولویت تبدیل کنید:

اگر می‌توانید، سعی کنید نگرانی‌های خود را پشت در اتاق خواب بگذارید.

قبل از به خواب رفتن، بدن و ذهن خود را در آرامش قرار دهید. با داشتن یک برنامه‌ی ثابت شامل حمام آب گرم، مطالعه‌ی کتاب‌های آرامش‌بخش، نفس عمیق کشیدن یا خوردن یک میان‌وعده‌ی سبک، این آرامش میسر است.

اگر یکی از نگرانی‌های زندگی، مدام شما را آزار می‌دهد، آن را در دفترچه خاطراتی بنویسید و سعی کنید فکر کردن به آن را به فردا صبح موکول نمایید.

آزمایش

به مدت یک روز، فهرست غذاهایی که در یک روز میل می‌کنید، مقدار غذایی که می‌خورید و روش خوردن خود را (سریع یا کند، به هنگام انجام کارهای دیگر و غیره) بنویسید.

  • تا چه حد خودآگاه هستید؟
  • آیا دچار پرخوری عصبی هستید؟

علاوه بر فعالیت جسمی منظمی که پیش از این در برنامه‌ی خود گنجانده‌اید، این هفته سه روز را به پیاده‌روی ده دقیقه‌ای (ترجیحاً بیرون از منزل) بروید.

هر شب این هفته را یک کار آرامش‌بخش انجام دهید تا برای یک خواب آرام آماده شوید.

 

منبع: چطورپدیا

تربیت فرزندان سالم بعد از طلاق

تربیت فرزندان سالم بعد از طلاق

در بسیاری از خانواده‌هایی که پدر و مادر از هم طلاق می‌گیرند، فرزندان به خاطر ضربه روحی بدی که می‌خورند، هیچ تمایلی به ازدواج در آینده ندارند. پدیده طلاق و تحمل عواقب بعد از آن برای فرزندان واقعاً سخت است و بسیاری از آن‌ها اصلاً نمی‌دانند که چرا پدر و مادر آن‌ها از هم جدا شده‌اند و حتی خودشان را مقصر طلاق والدینشان می‌دانند و دائم خود را سرزنش می‌کنند. پدیده تلخ طلاق و سپس بدرفتاری پدر و مادر و یا یکی از آن‌ها بعد از جدایی باعث می‌شود که این دسته از فرزندان با خود عهد ببندند که در آینده هرگز تن به ازدواج ندهند.

بعد از طلاق هم والدین می‌توانند با انجام یک سری از کارها به فرزندان خود کمک کنند تا از این بابت احساس گناه نداشته باشند، خود را سرزنش نکنند و از طرفی از نظر روانی، اجتماعی و عاطفی هم به‌درستی تربیت شوند. اگر شما به عنوان والدین فرزندانتان می‌خواهید که در آینده فرزندانی داشته باشید که سالم باشند و زندگی و روابط خوبی داشته باشند؛ می‌توانید از روش‌های زیر استفاده کنید.

تربیت فرزندان سالم بعد از طلاق

۱- به خاطر فرزندانتان سعی کنید با همسر سابقتان خیلی عادی رفتار کنید

هرگز جلوی چشم فرزندانتان، با یکدیگر دعوا نکنید، زیرا هیچ نیازی نیست که فرزندانتان شاهد دعواهای ادامه‌دار شما باشند. ممکن است بعضی از والدین بعد از طلاق هنوز هم به خاطر بچه‌ها با یکدیگر در ارتباط باشند و حتی بتوانند بهتر از قبل با یکدیگر صحبت کنند؛ البته این موضوع در مورد همه‌ی والدین صدق نمی‌کند و اکثر والدین بعد از طلاق به شدت افسرده و غمگین می‌شوند. شما به عنوان یک پدر و مادر نباید با فرزند خود در این مورد مشورت کنید و یا با او درد و دل کنید. شما باید با یک مشاور در این زمینه صحبت کنید تا بتوانید خیلی خوب از او راهنمایی بگیرید.

صحبت با فرزندان می‌تواند به آن‌ها آسیب روحی و روانی زیادی برساند. همیشه به این فکر کنید که فرزند شما ۵۰ درصد از خصوصیات شما را به ارث برده است و ۵۰ درصد دیگر را هم از همسرتان. پس ممکن است هنگام صحبت کردن با او خیلی راحت حرف‌های شما را نپذیرد و طرفداری همسرتان را بکند. همسر سابق شما هنوز هم والد فرزندتان است و ۵۰ درصد از ژنتیک همسرتان را دارد. فرزندتان فکر می‌کند که هنوز بخشی از وجودش را مدیون همسرتان است و حتی شاید احساس کند که به همان اندازه که او پدر/ مادرش را دوست دارد، شما علاقه‌ای به او ندارید.

تربیت فرزندان سالم بعد از طلاق

در زندگی یک سری موقعیت‌های خاصی برای شما پیش می‌آید که مجبور می‌شوید همسرتان را ببینید؛ مثلاً در جلسات اولیا و مربیان، مراسم عروسی و جشن فارغ‌التحصیلی فرزندتان. سعی کنید در این موقعیت‌ها همیشه ظاهرتان را حفظ کنید و خیلی عادی با همسر سابقتان صحبت کنید. استفاده از جملاتی مثل «حال شما چطوره؟» و «هوا به نظر خیلی خوب میاد» می‌تواند سکوت بین شما را از بین ببرد و تصویر خوبی از شما در ذهن فرزندتان به جا بگذارد.

تمام احساسات ناخوشایندی که نسبت به همسر سابقتان دارید را با مشاورتان در میان بگذارید. جلوی فرزندانتان به هیچ وجه از همسر سابقتان انتقاد نکنید. صحبت با مشاور در مورد هر چیزی که در ذهنتان است، می‌تواند بسیار مفید باشد و از طرفی هیچ آسیبی به فرزندانتان نمی‌زند. زندگی در کنار هر یک از والدین و گذراندن زمان با هر یک از آن‌ها به‌صورت جداگانه برای فرزندانتان به اندازه کافی سخت است. همان‌طور که می‌دانید این انتخاب فرزندانتان نبوده است. وقتی با همسر سابقتان روبرو می‌شوید، سعی کنید چند کلمه‌ای با او صحبت کنید تا فرزندانتان احساس بهتری داشته باشند. اگر این کار برای شما سخت است، ارتباط‌هایتان را به حداقل برسانید. شما می‌توانید در توافق‌نامه حق حضانت فرزندانتان، نحوه ارتباط با همسرتان را هم مشخص کنید.

حق حضانت فرزند

حضانت فرزند، توافقی بین والدین است که یکی از والدین مسئولیت بزرگ کردن فرزند را به عهده می‌گیرند. حضانت فرزند باعث می‌شود که او فقط در یک مکان و با یکی از والدین زندگی کند و در نتیجه والدین هم راحت‌تر هستند و ارتباط کمتری با یکدیگر دارند. هنگامی که می‌خواهید با همسرتان در مورد حضانت فرزند صحبت کنید، سعی کنید در حضور تعدادی شاهد این کار را انجام دهید تا درگیری خاصی بین شما به وجود نیاید.

توجه داشته باشید که حتی والدین کاملاً فهمیده و با شخصیت هم وقتی در موقعیت‌های سخت و مکان‌های خاصی قرار می‌گیرند، ممکن است پریشان و عصبانی به نظر برسند؛ حتی گاهی اوقات حضور همسر سابق باعث می‌شود تا فرد عملکردی تهاجمی داشته باشد و در نهایت بسیار عصبانی به نظر برسد. در چنین شرایطی، حق حضانت فرزند را می‌توان به‌صورت غیابی گرفت تا برخورد رودررو باعث عصبانیت دو طرف نشود. این کار کمک می‌کند تا فرزندان تحت تأثیر آثار منفی ناشی از ارتباطات مخرب بین والدین قرار نگیرند. البته فرزندان هم باید به اندازه کافی بزرگ باشند تا بتوانند به‌راحتی با یکی از والدین خود زندگی کنند. در دادگاه‌های قضایی که برای حق حضانت فرزند خود اقدام می‌کنید، می‌توانید طوری هماهنگ کنید که مثلاً یک ربع دیرتر از همسر سابقتان در دادگاه حضور پیدا کنید تا او را نبینید و به‌راحتی فرزندانتان را تحویل بگیرید.

تربیت فرزندان سالم بعد از طلاق

۲- با توجه به سن فرزندتان در مورد علت طلاق با او صحبت کنید

هیچ وقت به فرزندتان دروغ نگویید که همسر سابقتان برای مدت کوتاهی از خانه رفته است. اگر شما از همسرتان می‌خواهید طلاق بگیرید، باید به فرزندتان حقیقت را بگویید؛ هرچند لازم نیست که تمام جزئیات را با او در میان بگذارید. شما می‌توانید به فرزندتان بگویید که پدر و مادرش قرار نیست از این به بعد با یکدیگر زندگی کنند و البته همچنان فرزند خود را دوست دارید. فرزندتان نیاز دارد تا مطمئن شود که جدایی پدر و مادرش، تقصیر او نیست و همچنین نیاز دارد تا از دهان شما بشنود که همچنان او را دوست دارید.

بعد از طلاق مخصوصاً ماه‌های اول زندگی برای فرزندتان می‌تواند بسیار چالش‌برانگیز و کاملاً متفاوت با زندگی او در گذشته باشد. اگر نتوانسته‌اید به فرزندتان بگویید که می‌خواهید طلاق بگیرید و یا طلاق گرفته‌اید، می‌توانید از ویدئوهای آموزشی در این زمینه کمک بگیرید.

تربیت فرزندان سالم بعد از طلاق

۳- به فرزندتان اجازه بدهید تا ناراحتی خود را نشان دهد

احساس «ناراحتی» یکی از طبیعی‌ترین عواطفی است که انسان می‌تواند در طول زندگی خود آن را تجربه کند؛ مخصوصاً وقتی زندگی به طور ناگهانی تغییر می‌کند. فرزندان هم مانند پدر و مادر بعد از طلاق در درون خود احساس ناراحتی زیادی می‌کنند. میزان احساساتی که فرزندان از خود نشان می‌دهند، بسیار متفاوت است. احساس ناراحتی مراحل مختلفی هم دارد؛ مثل انکار، عصبانیت، فاصله گرفتن از واقعیت و عدم پذیرش، افسردگی و در نهایت پذیرش. ترتیب این مراحل در هر فردی متفاوت است و ممکن است بعضی از مراحل هم چندین بار تکرار بشوند.

مهم این است که شما بپذیرید که احساسات فرزندتان هم بخشی کاملاً طبیعی از طلاق شماست. به فرزندتان اجازه بدهید که به طور آزادانه با شما در این مورد صحبت کند. ابراز احساسات فرزندتان، چه به صورت کلامی و چه به صورت کتبی، به او کمک خواهد کرد تا بتواند این مراحل را راحت‌تر بگذراند. فرزندتان را تشویق کنید تا از جملاتی استفاده کند که با عبارت «من احساس می‌کنم که…»، شروع بشوند و تمامی احساسات خود را در مورد طلاق به شما بگویند. شما نباید دائم از خودتان دفاع کنید و همچنین نباید کاری کنید تا احساسات او را سرکوب کنید. اجازه بدهید که خیلی راحت حرف‌های خود را به شما بزنند، با آن‌ها همدردی کنید و حتی بگذارید تا با صدای بلند در مورد احساسات خود صحبت کنند.

۴- برای حل مشکلات فرزندتان از مشاور کمک بگیرید

بعضی از بچه‌ها از دوران بحرانی بعد از طلاق والدین خود به‌راحتی عبور می‌کنند و دسته‌ای دیگر هم به سختی. شما به عنوان والد فرزند خود باید به رفتار فرزندتان توجه کاملی داشته باشید و هر گونه رفتار غیر عادی را با یک مشاور حرفه‌ای در میان بگذارید. در ادامه به چند تا از رفتارهای غیر عادی که ممکن است فرزندتان از خود نشان دهد اشاره می‌کنیم:

  • افزایش خشم و عصبانیت
  • بروز مشکلاتی در مدرسه مانند افت نمره‌های او
  • ایجاد مشکل و یا دعوا با هم سن و سال‌های خودش
  • ایجاد مشکلات خاص در مدرسه که تا حدی عجیب به نظر می‌رسند
  • سوءتغذیه
  • خودزنی
  • بی‌خوابی
  • نشانه‌های افسردگی مثل از دست دادن علاقه به زندگی و یا احساس ناامیدی
  • استفاده از دارو یا مواد مخدر

اگر در فرزندتان یک یا چند نمونه از موارد بالا را مشاهده کردید، حتماً باید از مشاور کمک بگیرید. در مواردی که فرزندتان مشکلات روحی و روانی مانند افسردگی یا سو تغذیه دارد، یک مشاور می‌تواند به‌راحتی این مشکلات را حل کند. اگر در مورد کمک گرفتن از یک مشاور شک و تردید دارید، شاید خودتان بتوانید به فرزندتان کمک کنید ولی از طرفی احتمال دارد که نتوانید به‌راحتی از پس این مشکلات بربیایید. مشاوره می‌تواند به فرزندتان کمک کند تا استعدادهای جدیدی را در خودش پرورش بدهد، افکار و احساسات خود را کنترل کند و بدون توجه به مشکلات والدین و طلاق بین آن‌ها احساس اعتماد به نفس بیشتری بکند.

مشاوره گروهی

یکی از گزینه‌هایی که اکثر والدین آن را نادیده می‌گیرند، مشاوره گروهی است. مشاوره گروهی می‌تواند برای فرزندان شما بسیار مفید باشد زیرا در این شرایط آن‌ها احساس تنهایی نمی‌کنند. در مشاوره گروهی فرزندانتان می‌تواند با بچه‌های دیگری روبه‌رو بشوند که شرایط یکسانی دارند و والدین آن‌ها هم از یکدیگر جدا شده‌اند. بسیاری از مؤسسات هستند که مشاوره‌های گروهی را برگزار می‌کنند و با دارا بودن مربیان با تجربه و همچنین منابع مفید از فرزندانتان در این شرایط حمایت می‌کنند. در این جلسات، مربیان مهارت‌های جدید و مفیدی را به بچه‌ها آموزش می‌دهند و با انواع بازی‌های سرگرم کننده، موسیقی، داستان، ویدئو و بحث‌های مفید به آن‌ها کمک می‌کنند تا به سلامت از این دوران بحرانی بگذرند.

در این جلسات موضوعات مختلفی ارائه می‌شود مثل:

  • چه اتفاقی برای خانواده من افتاده است؟
  • من تنها نیستم
  • برقراری روابط جدید با دیگران
  • طلاق والدینم تقصیر من نیست
  • به والدین خود بگویید که چه احساسی دارید

با ثبت‌نام فرزند خود در این مؤسسات می‌توانید به آن‌ها کمک کنید تا این دوران سخت از زندگی خود را راحت‌تر بگذرانند. توجه داشته باشید که بعضی از بچه‌ها ممکن است دست به سرکوب عواطف خود بزنند و در نتیجه دیرتر احساسات خود را نشان بدهند. هر چه زودتر فرزند خود را با این مؤسسات آشنا کنید. در واقع به او کمک می‌کنید تا سریع‌تر با واقعیت روبه‌رو شود. مشاوره گروهی می‌تواند بیشتر از شما به فرزندتان کمک کند.

۵- در مورد همسر سابق خودتان چیز بدی به فرزندتان نگویید

حتی اگر همسرتان شما را ترک کرده است و باعث شده است تا تنها بمانید، باز هم خودتان را کنترل کنید و هیچ‌چیز منفی در مورد همسر سابقتان به او نگویید. فرزند شما هنوز هم در قلب خود هر دوی شما را دوست دارد. هیچ وقت بدی همسرتان را به فرزندتان نگویید زیرا او نسبت به این قضیه حساسیت زیادی نشان می‌دهد. اگر می‌خواهید در آینده هم فرزندتان با هر دوی شما روابط خوب و سالمی داشته باشد، نباید در مورد شریک سابقتان بدگویی کنید. ضرب‌المثل قدیمی در این زمینه وجود دارد که می‌گوید: «اگر نمی‌توانی چیز خوبی را بگویی، پس بهتر است هیچ‌چیزی نگویی و سکوت کنی.»

۶- برای فرزندتان اصول و قوانین خاصی را تعیین کنید

بچه‌ها با ایجاد نظم در زندگی می‌توانند پیشرفت کنند. هر دو والد باید برای فرزندان خود نظم و اصول خاصی را تعیین کنند مثل تنظیم ساعت خواب فرزند، قوانین انجام تکالیف مدرسه، انواع بازی‌های ویدئویی و فیلم‌های که حق تماشا دارند و سایر قوانینی که برای رشد فرزندانشان لازم و ضروری است. اگر والدین نتوانند بین قوانینی که هر یک برای فرزندشان تعیین می‌کنند تعادل و هماهنگی ایجاد کنند، نمی‌توانند به خوبی فرزندشان را تربیت کنند. هدف شما و همسر سابقتان باید این باشد که قوانین یکسان و مشابهی را برای فرزندتان تعیین کنید تا فرزندتان به آن‌ها پایبند باشد. ایجاد این هماهنگی‌ها باعث می‌شود تا فرزندتان در هر دو خانه، هم خانه شما و هم خانه همسر سابقتان، فرد منظم و موفقی بار بیاید و علاوه بر این، باعث می‌شود تا فرزندتان احساس کند که به او توجه کافی را دارید.

شاید بعد از طلاق تمایل داشته باشید که قوانین را زیر پا بگذارید زیرا فکر می‌کنید که فرزندتان هم تحت تأثیر این وضعیت قرار گرفته است ولی باید این را بدانید که فرزندتان بیشتر از هر زمانی به نظم و راهنمایی شما و همسر سابقتان نیاز دارد. آن‌ها نیاز دارند تا بدانند که شما و همسر سابقتان هنوز هم والدین او هستید و بر روی کارهایش نظارت کافی دارید. اجازه ندهید که هر کاری فرزندتان دوست دارد، انجام بدهد و بعدها باعث رنجش شما بشود. به‌طور مثال، اگر زمان خواب فرزندتان ساعت ۸ شب است ولی به او اجازه می‌دهید که تا ساعت ۹ بازی ویدیویی کند، به مرور زمان فرزندی خواهید داشت که صبح‌ها سر وقت در مدرسه حاضر نمی‌شود، در طول روز احساس خستگی زیادی می‌کند و در نتیجه تکالیف مدرسه‌اش را هم به خوبی انجام نمی‌دهد. اگر به علایق فرزندتان بیش از حد توجه کنید، باعث می‌شود تا او از زیر وظایف روزانه خود شانه خالی کند و به قوانین خانه هم پایبند نباشد پس صرفاً به خاطر احساس بدی که دارید، فرزندتان را هرگز به حال خودش رها نکنید.

۷- برای فرزندتان کتاب‌های مفیدی در زمینه طلاق والدین تهیه کنید

کتاب‌های زیادی در بازار وجود دارد که مخصوص بچه‌هایی نوشته می‌شوند که با طلاق والدین خود مواجه می‌شوند. این کتاب‌ها برای رده‌های سنی مختلفی ارائه می‌شوند. شما می‌توانید در سایت‌های معروف کتاب در این مورد جستجو کنید تا بهترین آن‌ها را برای فرزند خود سفارش بدهید. برای اینکه بتوانید کتاب مناسبی را برای او انتخاب کنید، می‌توانید بخش «خلاصه» هر کتابی را مطالعه کنید. بخش پیشنهادات و انتقادات وب‌سایت هم می‌تواند به شما کمک کند تا از نظرات سایر والدین استفاده کنید و با کتاب‌های مفیدی که توانسته است به آن‌ها در زندگی‌شان کمک کند هم آشنا شوید. کتاب کارهای زیادی هم برای بچه‌هایی که توانایی خواندن و نوشتن دارند، در این سایت‌ها موجود است. حتماً توجه کنید که کتابی که قصد خرید آن را دارید، متناسب با سن فرزندتان باشد تا بتوانید به او بیشتر کمک کنید.

 ۸- ابتدا تمام مشکلاتتان در مورد نگه‌داری از فرزندتان را با خودتان حل کنید

به مرور زمان مشکلات خاصی بین شما و فرزندتان به وجود می‌آید. شما نمی‌توانید از بروز این مشکلات پیشگیری کنید ولی می‌توانید با کمک همسر سابقتان این مشکلات را حل کنید. درست است که دیگر در زندگی شریک یکدیگر نیستید ولی هنوز هم در تربیت فرزندتان با هم شریک هستید. همیشه فرزندتان را در اولویت خودتان قرار بدهید. وقتی با مشکلات خاصی مواجه شدید، بر اساس علایق فرزندتان تصمیم بگیرید؛ شاید این قضیه در ظاهر آسان به نظر برسد ولی در واقعیت می‌تواند بسیار پیچیده هم باشد. برای مثال، فرض کنید که قصد دارید دوباره ازدواج کنید و به مدت دو هفته هم به ماه عسل بروید؛ همسر سابق شما هم نمی‌خواهد برنامه نگه‌داری از فرزندتان را تغییر بدهد تا بتوانید به‌راحتی به ماه عسل خودتان بروید. اگر از برنامه نگه‌داری از فرزندتان سرپیچی کنید، در واقع از توافقی که قبلاً با همسر سابقتان کرده‌اید، سرپیچی می‌کنید که در نهایت مسئله نگه‌داری از فرزندتان با مشکلاتی مواجه می‌شود؛ بنابراین ترجیح می‌دهید به جای اینکه دو هفته به ماه عسل بروید، آخر هفته خود را با همسر جدیدتان بگذرانید تا بتوانید هم از فرزندتان نگه‌داری کنید و هم زندگی او را مختل نکنید.

این وضعیت می‌تواند واقعاً اتفاق بیفتد؛ چه بخواهید و چه نخواهید مسئولیت نگه‌داری از فرزندتان در اولویت زندگی شما قرار می‌گیرد. ازدواج قبلی شما به جدایی ختم شده است ولی فرزندان شما هنوز هم هستند و سلامتی و خوشبختی آن‌ها در معرض خطر قرار دارد. وقتی چنین مشکلاتی در زندگی شما به وجود می‌آید، همیشه باید فرزندان خود را در نظر بگیرید و آن‌ها را در اولویت زندگی خودتان قرار بدهید. مسئله توجه و نگه‌داری از فرزند هیچ ربطی به برد و باخت شما در زندگی ندارد و شما یا همسر سابقتان نمی‌توانید راه خودتان را در پیش بگیرید و بروید. هدف نهایی شما و همسر سابقتان باید تربیت فرزندتان در بهترین شرایط ممکن باشد. شما باید به نوبه خودتان برای محافظت از فرزندتان فداکاری و از خود گذشتگی نشان بدهید. همیشه و در همه حال به خودتان یادآوری کنید که باید به علایق فرزندتان کاملاً توجه داشته باشید.

بهترین کار را در قبال فرزندتان انجام بدهید

تقریباً ۵۰ درصد از ازدواج‌ها در سرتاسر دنیا به طلاق ختم می‌شود ولی با این حال، هنوز هم فرزندانی وجود دارند که در این شرایط بحرانی به خوبی تربیت شده‌اند. همه چیز بستگی به والدین دارد؛ آن‌ها می‌توانند به فرزند خود کمک کنند تا از این مراحل به سلامت عبور کند و احساسات خود را هم کنترل کنند. گاهی اوقات هم کمک گرفتن از یک مشاور با تجربه و شرکت کردن فرزندتان در مشاوره‌های گروهی و دسته جمعی می‌تواند راه‌حل بسیار خوبی باشد. از همسر سابقتان پیش فرزندتان انتقاد نکنید و سعی کنید با کمک همسر سابقتان نظم خاصی به زندگی فرزندتان ببخشید.

 

منبع: چطورپدیا

۱۰ روش علمی برای خوشحالی همیشگی

۱۰ روش علمی برای خوشحالی همیشگی

در این مقاله ۱۰ مورد از روش‌هایی که تأثیر آن‌ها به لحاظ علمی برای خوشحالی همیشگی ثابت شده، معرفی خواهند شد.

۱- بیشتر ورزش کنید

تاکنون تحقیقات بسیاری بر روی تأثیر ورزش بر حفظ شادی انسان شکل گرفته است. ورزش اندورفین که هورمون شادی نیز نامیده می‌شود را آزاد می‌کند، به‌طوری که پس از یک جلسه تمرین یا حتی پس از کمی قدم زدن تا سوپر مارکت، احساس بهتری خواهیم داشت. بدون شک توجه کرده‌اید که افراد پس از اتمام یک جلسه‌ی ورزش چقدر پرانرژی و خوشحال هستند؛ اما اجازه دهید با مدرک سخن بگوییم!

دانشگاه تورنتو در این زمینه کار بزرگی انجام داد و چیزی بیش از ۲۵ تحقیق مطالعاتی مختلف را تحلیل کرد. نتیجه‌ی این تحقیق آن بود که فعالیت بدنی قادر است افسردگی را در نطفه خفه نماید. در یک مطالعه، سه گروه از افراد افسرده تحت رژیم‌های متفاوت ضدافسردگی، ورزش یا ترکیبی از این دو قرار گرفتند. البته هر سه رژیم مؤثر بوده و در نتیجه افراد هر سه گروه شادتر از قبل بودند؛ اما به نظر شما اثر کدام یک ماندگار بود؟ ۶ ماه بعد گروهی که تنها تحت رژیم ورزش بود، تنها ۹ درصد آمار بازگشت به افسردگی را گزارش داد. دو گروه دیگر از دور عقب افتادند و با نرخی حدود ۳۸% تا ۳۱%، اکنون حدود یک سوم آن‌ها مجدداً افسرده هستند.

۲- تفکر مثبت بر عملکرد فرد تأثیر می‌گذارد

«شادی مقدمه‌ی موفقیت است» – شان آچور

کمی غیرممکن به نظر می‌رسد، مگر نه؟ به عقیده‌ی شان آچور، حتی اگر او همه‌چیز را در ارتباط با عوامل مؤثر بر شادی فرد از قبیل عوامل استرس‌زا، ناامیدی، موفقیت، شرایط اقتصادی، روابط و غیره بداند، تنها قادر است ۱۰٪ از شادی ماندگار فرد را پیش‌بینی نماید؛ ۹۰٪ باقی‌مانده به این مسئله بازمی‌گردد که فرد چطور جهان اطراف خود را پردازش کند. اگر شادی در جهتی خلاف موفقیت باشد، برای ما که به‌طور پیوسته در حال تلاش برای اخذ نمرات بهتر، حقوق بالاتر و غیره هستیم، دستیابی به آن امری بعید به نظر می‌رسد!

اندیشه مثبت سطح انرژی، خلاقیت و بهره‌وری فرد را تا ۳۰٪ افزایش می‌دهد. راز این مسئله تنها اندیشه‌ی مثبت است؛ همین حالا، نه صرفاً زمانی که مشهور یا ثروتمند هستیم.

۳- افکار منفی را دور بریزید

برخی از افراد همواره در افکار منفی خود غرق می‌شوند و برای رهایی از این وضع، همیشه مشکل‌ دارند. طی مطالعه‌ای که توسط دانشگاه مادرید شکل گرفت، اثبات شد که یکی از مؤثرترین راه‌های ممکن، نوشتن این اندیشه‌ها بر روی کاغذ و سپس نابود کردن آن‌ها است. حتی توصیه شده که این کاغذها را پاره کرده، در سطل زباله رها کنیم و یا آن‌ها را بسوزانیم! از بین بردن این اندیشه‌ها در قالب فیزیکی، اثرات مخرب آن‌ها را کاهش می‌دهد. روانشناسان توصیه می‌کنند که این کار را به‌طور منظم انجام دهیم.

۴- به میزان تجارب خود بیش از اموالتان بها دهید

توماس گیلویچ، روانشناسی از دانشگاه کورنل، تحقیقات بسیاری در زمینه‌ی برتری تجربیات خاطره‌انگیز و دلپذیر به لوازم و اشیاء مادی که خریداری می‌کنیم، انجام داده است. او در تحقیق خود که در مجله روانشناسی فردی و اجتماعی ارائه شده، دلایل بسیاری بر این مدعی برشمرد. پس از خرید اشیاء مادی همچون یک ماشین جدید، تلویزیون و یا یک دستگاه کامپیوتر نو، مقایسه اموال خود و چشمی که همواره به دنبال اقلام بهتر است، روحیه فرد را تضعیف کرده و سبب از بین رفتن لذت اولیه او در هنگام خرید می‌شود.

اما گرامی داشتن تجارب به هیچ عنوان مخرب روحیه فرد نیست. آن‌ها به ما تعلق دارند، استثنایی هستند و شادی ماندگار در پی خواهند داشت. همه‌ی ما همواره باید در فکر بازدید از مکان‌های جدید و سفر به نقاط مختلف باشیم. مقامات محلی به جای افتتاح مراکز خرید بیشتر، بهتر است در شهرها امکانات و تسهیلات بیشتری ارائه دهند تا افراد فعالیت‌های لذت‌بخش‌تری را تجربه نمایند.

۵- برای چه چیزهایی احساس قدردانی می‌کنید؟ بنویسید!

زمانی که از خواب برمی‌خیزیم، با اندیشیدن به مسائلی که به سبب آن‌ها قلبمان مملو از احساس قدردانی است، عملاً شادی خود را چندین برابر خواهیم کرد. طبق تحقیقاتی که بر روی مغز انسان انجام شده، ما همواره به تمرکز بر جنبه‌های منفی زندگی مانند نگرانی‌ها، تراژدی‌ها، شکست‌ها و نارضایتی‌ها تمایل داریم و منفی‌بافی وضعیت پیش‌فرض ماست! پروفسور ریک هانسون که یک عصب-روانشناس از دانشگاه برکلی است، می‌گوید: «همه‌ی ما از نوعی تعصب منفی که باگی در مغز عصر حجری انسان قرن ۲۱ است، رنج می‌بریم» به همین علت باید تمرکز خود را بر اتفاقات خوب گذاشته و در جست و جوی علتی برای قدردانی باشیم. راه‌های مختلفی برای انجام این کار وجود دارد که چند مورد از آن‌ها در این بخش معرفی می‌شود:

  • هنگامی که از خواب بیدار می‌شوید، در ذهن به سه اتفاق خوب که به خاطر آن‌ها احساس قدردانی می‌کنید، بیاندیشید.
  • برخی ترجیح می‌دهند سه مورد را نوشته و فهرست را با خود به همراه داشته باشند تا در هر لحظه، یادآوری برای قدردانی باشد.
  • در صورت تمایل از شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید، به دوستان خود عملی بودن این مسئله را یادآور شوید.
  • با عزیزان خود تماس بگیرید، همکار خود را جهت تشکر از کمک‌های وی در روند یک پروژه به قهوه دعوت کنید و به این شکل، قدردانی خود را بیان نمایید.
  • سعی کنید ساعاتی در هفته را با کمک به افراد دیگر و یا انجام فعالیت‌های داوطلبانه، به دیگران خدمت کنید.

۶- ذهن‌آگاهی را تمرین کنید

معنای ذهن‌آگاهی چیست؟ بدان معنی است که فرد تمام تمرکز و توجه کامل خود را در لحظه حال متمرکز کرده و آن را همان‌طور که هست، عاری از هرگونه قضاوت می‌پذیرد. در حال حاضر این تکنیک، به یک ترند محبوب در روانشناسی و پزشکی تبدیل شده و زمانی که به‌طور مرتب انجام شود، وضعیت روحی فرد را بهبود می‌بخشد، استرس را کاهش داده و نهایتاً به زندگی پربارتری منجر خواهد شد.

تمرکز بر لحظه کنونی بدان معنی است که در کنار حواس لامسه، بویایی و دیگر احساسات وابسته به جسم، خوشحالی نیز به‌خوبی احساس می‌شود. بر لذتی که این حواس به وجودتان می‌بخشد، تمرکز کنید. این مسئله در فراموش کردن گذشته و عدم نگرانی نسبت به اتفاقات ترسناک آینده، بسیار مؤثر است.

اما آیا واقعاً این کار ما را شاد می‌کند؟ آیا شواهد علمی برای تأثیر ذهن آگاهی در شادی انسان وجود دارد؟ مت کلینگزورث، پژوهشگر هاروارد، توضیح می‌دهد که بیشترین خوشحالی انسان زمانی است که در لحظه زندگی می‌کند و مواقعی که ذهن او در اطراف سرگردان است، خوشحالی او به حداقل میزان ممکن خواهد رسید؛ او پس از مطالعات فراوان بر روی ۱۵۰۰۰ نفر به این نتایج دست یافت.

۷- به‌اندازه‌ی کافی بخوابید

زمانی که فرد خواب کافی نداشته باشد، منفی نگری بیش از هر زمان دیگری تشدید می‌شود. این نتیجه‌ای است که محققان پس از چندین آزمایش به آن دست یافته‌اند. یکی از این موارد بسیار جالب است. محققان، هیپوکامپوس که پردازنده‌ی افکار مثبت در مغز بوده را مورد بررسی قرار دادند. هنگامی که خواب کافی نداریم، این عملکرد مغزی مختل شده و افکار منفی بیش از پیش رنگ می‌گیرند.

محققان برای شرح این مسئله، از گروهی از دانشجویان خواستند تا فهرستی از کلمات را به خاطر داشته باشند؛ نهایتاً آن‌ها در یادآوری کلمات منفی نمره‌ای معادل ۸۱٪ درستی کسب کردند؛ اما زمانی که از آن‌ها خواسته شد کلمات مثبت یا خنثی را به خاطر آورند، درصد درستی تنها ۳۱٪ برآورد شد. بعدها آزمایشات مشابهی در زمینه‌ی خواب و حافظه توسط دکتر رابرت -استیکگلد شکل گرفت. حال علت بدخلقی افرادی که کمبود خواب دارند، به‌وضوح روشن است.

۸- زمانی را به کمک به دیگران اختصاص دهید

انسان همواره به دنبال خرید خانه‌های بزرگ‌تر، اتومبیل‌های جدیدتر و تلفن‌های به‌روزتر است و پس از خرید آن‌ها، شاید برای لحظاتی شادی بیشتری در قلب خود احساس نمایند؛ اما هیچ کدام در طولانی مدت میزان خرسندی او را افزایش نخواهند داد. این خوشحالی زودگذر است. محققان دریافته‌اند زمانی که بخشی از زمان و یا پول خود را به کمک به دیگران اختصاص می‌دهیم، این مسئله تأثیر قابل ‌توجهی بر میزان شادکامی ما خواهد داشت.

۹- بر زندگی ایده‌آل خود تمرکز کنید

«قلب انسان بدون کوچک‌ترین توجهی به مسیر حرکت پاها، به سمتی می‌رود که ذهن آن را می‌کشاند» – دکتر دانیل گیلبرت

زمانی که از برنده‌ شدن در یک قرعه‌کشی حرف می‌زنیم، اغلب سخنانمان معطوف به جاهایی که پس از آن می‌رویم و چیزهایی که می‌خریم. حتی ممکن است در فکر کمک به خیریه نیز باشیم؛ اما هرگز و یا به‌ندرت از وضعیت ذهن خود و خوشحالی و خیال آسوده‌ی خود سخن می‌گوییم. به همین دلیل تمرکز بر اولویت‌ها برای رسیدن به زندگی ایده‌آل، بسیار اهمیت دارد.

۱۰- بر روی نقاط قوت خود تمرکز نمایید

آیا خود را فردی کنجکاو، روشن فکر و یا شجاع می‌بینید؟ چگونه می‌توان از این نقاط قوت در جهت بهبود زندگی خود و دیگران استفاده کرد؟ این‌ها سؤالات کلیدی بوده و افرادی که به جای پنهان شدن پشت نقاط ضعف خود، از نقاط قوت خود بهره می‌برند، زندگی شادتری خواهند داشت. توانایی شناخت قابلیت‌ها از طریق بهره‌گیری از نقاط قوت، از بهترین راه‌های دستیابی به شادی و کمک به ایجاد جهانی بهتر خواهد بود.

شادی

کلام آخر

تأثیر تمامی این ۱۰ مورد بر ایجاد حس شادی در انسان، از لحاظ علمی اثبات شده است. اگر فکر می‌کنید زندگی‌تان مملو از مسئولیت‌های گوناگون بوده و اکنون نیز برای تغییر آن دیر شده، بیشتر فکر کنید!

هرگز برای آغاز یک زندگی شاد و لذت‌بخش دیر نیست.

 

منبع: چطورپدیا

افکار منفی قاتل اعتماد به نفس

افکار منفی قاتل اعتماد به نفس

شاید این مهم‌ترین پرسش موجود باشد: چطور بر افکار منفی که اعتماد به نفس را در ما خفه کرده و توانایی‌های ما را تضعیف می‌کند، غلبه کنیم؟ پاسخ به این پرسش که از آنچه به نظر می‌رسد به‌مراتب ساده‌تر است، همگان را شگفت‌زده خواهد کرد.

با این وجود، حتی ساده‌ترین مسائل نیز در جوش و خروش افکار منفی غرق شده و اتفاقاً پیچیدگی ظاهری آن نیز منطقی به نظر می‌رسد. اگر زمانی می‌توانستید جوش و خروش افکار منفی را نادیده بگیرید، چه می‌کردید؟ آیا به دنبال یک حرفه‌ی جدید می‌رفتید؟ دوستان جدیدی برای خود می‌یافتید؟ از شخصی محبوب و دست‌نیافتنی خواستگاری می‌کردید؟

در ادامه‌ی مطلب متوجه خواهید شد که انجام تمامی این کارها و حتی مواردی به‌مراتب دشوارتر، عملی خواهند بود؛ اما در عین حال اجازه دهید نکته‌ای را مطرح نماییم: خواندن ادامه‌ی مطلب به معنای پذیرش چالش و اتخاذ رویکردی جسورانه در قبال پوشاندن جامه عمل به اموری است که همواره برایتان وحشتناک بوده‌اند.

در این مقاله با یادگیری راهکارهایی برای عملی کردن خواسته‌های خود، مانعی بر سر راه افکار منفی ایجاد خواهید کرد. به شما یاد می‌دهیم چطور با نگاهی متفاوت به افکار خود بنگرید، چگونه ذهن خود را آرام سازید و در انجام کارهای خود اعتماد به نفس داشته باشید. از همه مهم‌تر اینکه، پس از پایان مطالعه‌ی این مقاله برای توجه به دنیای پیرامون عاری از هرگونه قضاوت، توانمند و آماده‌ خواهید بود.

۱- ریشه‌ی افکار منفی را بیابید

بگذارید رازی را فاش کنیم: طبق نتایج چهار مطالعه‌ی مختلف انجام شده، افرادی که مهارت ندارند، اغلب در توانایی‌های خود اغراق می‌کنند. در این مطالعات میزان شوخ‌طبعی، دستور زبان و منطق افراد اندازه‌گیری شد؛ شرکت‌کنندگانی که فکر می‌کردند فوق‌العاده هستند، در عمل بسیار بی‌کفایت بودند.

این نتایج، به ریشه‌ی افکار منفی در ارتباط با توانایی‌های فرد اشاره دارد. تردید به نفس، ناشی از هوش فرد است. بر اساس این تردید، فرد به جای آنکه خود را خوب، توانمند و ماهر دیده و همواره فکر کند که از بدو تولد برای هر نوع چالشی آماده است و می‌تواند موقعیت خود و پیرامون را به‌درستی تجزیه و تحلیل نماید، شکست‌های پیشین را در ذهن خود تداعی می‌کند. بدون هیچ عملی، تنها فکر می‌کنید! به این ترتیب زمانی که مغز مجالی برای اندیشیدن می‌یابد، معمولاً تعداد بی‌شماری فکر و خیال در آن پدیدار می‌شوند.

تکامل انسان‌های اولیه در محیطی خطرناک، دلیل روشنی دارد. آن‌ها همواره مجبور بودند به اتفاقات بدی که ممکن بود در راه باشد، فکر کنند. حیوانات وحشی، فجایع طبیعی، قبیله‌های رقیب و رقبای درون قبیله‌ای، همگی به‌نوعی تهدید محسوب می‌شدند. مغز ذاتاً به دنبال خطر است و زمانی که چالشی خود را نمایان می‌کند، غریزه به ما دستور می‌دهد که بجنگیم یا فرار کنیم.

علت وجود افکار منفی این است که مغز باهوش ما سعی دارد همه‌ی احتمالات را در نظر بگیرد. گرچه چالش‌هایی که با آن‌ها روبرو می‌شویم، شاید هیچ شباهتی به حمله‌ی یک حیوان وحشی نداشته باشند؛ اما به هر حال چالش محسوب شده و موجب فعال‌سازی یک نسخه‌ی تضعیف ‌شده از غریزه‌ی مبارزه یا فرار در شخص می‌گردند.

۲- برای هوش عاطفی خود ارزش قائل شوید

تا اینجا معلوم شد که باهوشی فرد، مسبب ظهور افکار منفی در ذهن وی است؛ از آن نوع افکاری که اگر زیادی به آن توجه کنید، اعتماد به نفس را از شما می‌گیرد؛ اما آیا تا به حال به هوش عاطفی خود فکر کرده‌اید؟

هوش عاطفی، یک ویژگی مهم است که در دنیای حرفه‌ای کاربردهای فراوان دارد و داشتن این شناخت برای افراد، اهمیت بسیار زیادی پیدا خواهد کرد. در یک نظرسنجی، ۷۱ درصد از مدیران بخش استخدام اظهار داشته‌اند که هوش عاطفی از بهره هوشی (IQ) مهم‌تر بوده و ۵۸ درصد گفته‌اند که ابداً حاضر به استخدام فردی با IQ بالا و هوش عاطفی پایین نیستند. جنبه‌های مهم هوش عاطفی را به شکل زیر برشمرده‌اند:

  • عواطف خود را می‌شناسید.
  • عواطف دیگران را می‌بینید.
  • می‌توانید عوامل برانگیزاننده عواطف خود را شناسایی نمایید.
  • اطلاعات عاطفی را مدیریت می‌کنید؛ یعنی در زمان برانگیختگی عواطف واکنش نشان نداده و می‌توانید خود را کنترل نمایید.

هوش عاطفی

از همان کودکی به ما یاد داده‌اند که قدر انسان‌های خردمند را بدانیم؛ اما تأکید آن‌چنانی بر توانایی شناخت عواطف و استفاده‌ی مؤثر از آن نشده و این مسئله منجر به فقدان تعادل و در نتیجه لغزش بسیاری از افراد می‌شود.

عواطف منفی، افکار منفی را به وجود می‌آورند و عاطفه خود توسط چیزی به وجود می‌آید که از کنترل خارج است. به همین ترتیب، تأثیر درونی یک حس در ذهن، تقریباً هم‌زمان شکل می‌گیرد؛ به طوری که حتی نمی‌فهمیم چه زمانی این اتفاق می‌افتد. برای مثال از اینکه به یک جشن دعوت نشده‌ایم، احساس ناراحتی می‌کنیم؛ ناگهان با خود فکر می‌کنیم که بی‌کفایت هستیم؛ در نهایت جبهه‌گیری خود را نشان داده و با خود می‌گوییم:

من که در هر صورت از آن‌ها خوشم نمی‌آمد.

به‌جای آنکه واکنش منفی به عواطف نشان دهید، هوش عاطفی خود را بپرورانید. عواطف را بشناسید و درک کنید که این نوع عاطفه، احتمالاً افکار منفی ایجاد خواهد کرد. همچنین این را بدانید که وجود عواطف طبیعی است، صحیح و غلط در آن وجود ندارد. فقط حسی است که تجربه می‌کنید.

در کنار این حس عاطفی بمانید، آن را نام‌گذاری کنید، برایش رنگ تعیین نمایید و راهی برای ابراز آن به جهان بیرون بیابید. خلاق باشید و بدانید که اگر ظاهری غمگین به خود گرفته‌اید، علت آن، حقیقی بودن احساس ناراحتی است.

افکار منفی

۳- اقدامات اشتباه و نیروبخش افکار منفی را بشناسید

انگیزه ما را رشد می‌دهد. معنای این جمله، آن است که به دنبال چیزی هستیم که به ما حس خوبی بدهد. بیشتر مواقع، زمانی که کودکان بسیار کم‌ سن و سال هستند، والدین با ارائه‌ی محرک‌ها در زمان اشتباه، به آن‌ها ستم می‌کنند. این عادت تا بزرگ‌سالی همراه کودک خواهد بود.

 

برای مثال ممکن است شخصی در زمان کودکی خود، به دلیل آنکه توسط هم‌کلاسی‌های خود مورد تمسخر قرار گرفته، ناراحت بوده باشد. افکار منفی تقریباً بلافاصله، همچون اشیاء شناور روی امواج عواطف، در سطح مغز تشکیل می‌شوند. والدین، به جای آنکه در غم و ناراحتی کودک شریک شده و به کودک اجازه دهند تا احساسات خود را تخلیه کند؛ به او چیزی دادند تا بخورند، تلویزیون را برای وی روشن کردند و سپس او را به رختخواب بردند تا بخوابد.

ایراد این کار در چیست؟ اولین چیزی که برای برقراری آرامش استفاده شد، یک محرک خارجی به نام غذا بود. روانشناسی خوراک به این شکل است:

با چیزی که قرار است به سلامت ما کمک کند، روابط ناسالم برقرار می‌کنیم.

خوراکی، به‌ویژه خوراکی فراوری شده و قندی که باعث ترشح دوپامین می‌شود، ماده‌ای قدرتمند است که همه‌ی حواس انسان را درگیر می‌کند. وقتی یاد می‌گیرید که برای احساس بهتر به سراغ یک محرک خارجی نظیر غذا بروید، یک حلقه‌ی بازخورد منفی خلق می‌کنید. در انتها به آن محرک عادت کرده و سپس در این عادت غرق می‌شوید. زمانی که احساس رضایت اولیه تمام شد، غم به سراغتان خواهد آمد.

عادات ناسالم و اشتباه را کشف کرده و آن را از جمع گزینه‌های خود کنار بگذارید. این عادات قاتل اعتماد به نفس هستند؛ به جای آن‌ها، عادات سالمی نظیر ورزش، هنر، خاطره‌نویسی، نگهداری از حیوانات یا صله‌ی رحم و دیدار بیشتر با دوستان و آشنایان را جایگزین کنید.

۴- اعتماد به نفس خود را به‌طور منظم افزایش دهید

برای افزایش اعتماد به نفس، لازم است مجموعه‌ای از کارهای کوچک را در نظر داشته باشیم؛ در این صورت، زمانی که مورد تهاجم افکار مأیوس‌کننده قرار می‌گیریم، می‌توانیم به اندوخته‌ی اعتماد به نفسی که از پیش ذخیره شده، تکیه کنیم.

چند فعالیت برای افزایش اعتماد به نفس:

  • فهرستی از نقاط قوت و فعالیت‌هایی تهیه کنید که تاکنون انجام شده یا در دست انجام است و نسبت به آن‌ها احساس غرور می‌کنید. به‌طور منظم موارد جدیدی به این فهرست بیافزایید.

  • هر روز برای خود فیگور بگیرید. بنا به گفته‌ی روان‌شناسی به نام اِمی کادی، همین که استوار بایستید و بازوان خود را طوری بالا بگیرید که انگار به تیم حریف گل زده‌اید، مغز یاد می‌گیرد که اعتماد به نفس را افزایش دهد. هر روز به مدت یک دقیقه در برابر آینه این کار را انجام دهید.
  • با یک فعالیت جدید که قابل انجام است، خود را به چالش بکشید. در کلاس یوگا شرکت کنید، خیاطی یا روش پخت غذاهای جدید را یاد بگیرید و یک شعر یا ترانه حفظ کنید.

  • ورزش کنید و خواب کافی داشته باشید.
  • چالش صد روز انکار را انجام دهید. جیا جیانگ، مالک انکار درمانی، خود را در انکار غرق کرد و با طرح درخواست‌های عجیب از مردم، به مدت ۱۰۰ روز برای خود شجاعت و جسارت خلق نمود.
  • در ذهن و کلام خود، از جملاتی برای تأیید نفس استفاده کنید. از نقاط قوت خود شروع کنید. بگویید: «من خوب با دیگران ارتباط برقرار می‌کنم، باهوش هستم، نسبت به دیگران احساس دلسوزی دارم» زمانی که منتقد درون شروع به صحبت کرد، با این جملات مثبت درباره‌ی خود، پاسخ او را بدهید.

انجام تمرین‌های منظم ایجاد اعتماد به نفس، در درازمدت مفید خواهند بود. از نظر جسمی و ذهنی احساس بهتری خواهید داشت و افکار منفی دیگر آن اثر مهلک قبل را بر اعتماد به نفس نخواهند داشت.

۵- دست از مقایسه‌ی خود با دیگران بردارید

این مورد، بسیار حائز اهمیت است. با وجود رسانه‌های اجتماعی دنیای امروز، مقایسه‌ی خود با دیگران امری بسیار بدیهی و آسان خواهد بود. طبق نتایج یک مطالعه، هر چه زمان بیشتری در شبکه‌های اجتماعی همچون اینستاگرام صرف شود، فرد افسرده‌تر خواهد بود.

اغلب افراد با به‌روزرسانی وضعیت خود و ارسال عکس‌های جذاب، موفقیت‌های خود را با دیگران در میان می‌گذارد. مقایسه‌ی خود با ظاهر زندگی افراد در صفحه‌ی اینستاگرام و احساس ضعف و کمبود پس از آن، در یک لحظه و به‌سادگی اتفاق می‌افتد. سپس تصمیم می‌گیرید مطلبی در صفحه‌ی خود ارسال کنید تا خود را خوب نشان دهید. اگر این مطلب، هزار لایک و نظر دریافت نکند، احساس می‌کنید دوستان اینستاگرامی دیگر شما را دوست ندارند.

همین مسئله تا حد زیادی برای افرادی که نامزد یا همسر دارند نیز صدق می‌کند. طبق یکی از تحقیقات انجام شده، زمانی که افراد در یک رابطه‌ی جدی و دلبستگی شدید به سر می‌برند، اغلب آن را در اینستاگرام یا فیس‌بوک با دیگران به اشتراک می‌گذارند. در اغلب موارد، این کار به تقلید از دوستان انجام می‌شود. اگر رابطه‌ی فرد با همسر یا نامزدش مساعد نباشد، دیدن مطالب مثبت دیگران در یک محیط مصنوعی و در رسانه‌های اجتماعی، جداً می‌تواند او را غمگین سازد. در نهایت بدون آنکه متوجه شود، خود را با آن‌ها مقایسه می‌کند.

راج راقوناتان، استاد دانشگاه تگزاس، یک رویکرد جایگزین پیشنهاد می‌دهد:

«نسبت به مسائلی که در انجام آن‌ها حرفه‌ای هستید و برایتان لذت‌بخش است، آگاهی بیشتری کسب کنید. زمانی که نیازی به مقایسه‌ی خود با دیگران احساس نکنید، به‌طور غریزی به سمت فعالیت‌هایی میل پیدا می‌کنید که برایتان لذت‌بخش است.»

بر روی مسائلی که برای شما خوشایند است، متمرکز شوید. جایی برای افکار منفی وجود ندارد. به تسلط بر کارهایی که بیش از همه برای شما لذت‌بخش است، نزدیک و نزدیک‌تر شوید، طبیعتاً زمانی که این تسلط را احساس کردید، اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

۶- ذهن آگاهی را به‌عنوان روشی برای زندگی به کار گیرید

افکار و اندیشه‌های ما همه‌ی مسائل را در دو دسته‌ی مشکلات و راه‌حل‌ها می‌گنجانند. شاید وسوسه شوید و با خود بگویید: «اگر افکار منفی مشکل واقعی هستند، پس ذهن آگاهی راه‌حل آن‌ها است.» ذهن آگاهی راه‌حل نیست و هرگونه توقع از آن برای رفع مشکلات، به ناامیدی و یأس منجر می‌شود. تنها پیشرفتی که از ذهن آگاهی می‌توان انتظار داشت، آگاه شدن ذهن است.

ذهن آگاهی یک روش زندگی و تمرینی است برای توجه؛ تمرینی برای درک پدیده‌ها و ساطع کردن آن‌ها، درست همانند فرآیند دم و بازدم انسان.

 

ذهن آگاهی چطور در مقابل افکار منفی به کمک انسان می‌آید؟ در این فرآیند ذهن، متوجه آن فکر خاص شده و سپس آن را رها می‌کند.

همین، هیچ جادویی در کار نیست. مغز و افکار آن، بخش فعالی از یک جهان حیرت‌انگیز هستند. شاید کلشیه‌ای به نظر برسد؛ اما بدانید که بر سنگ گردان نروید نبات! ذهنی که افکار را رها کرده و اندیشه‌های خویش را در جهان بیرون آزاد می‌نماید، در آن‌ها غوطه‌ور نخواهد شد؛ بنابراین، چنین ذهنی همیشه برای چالش‌های جدید، آماده و سرحال است.

۷- کمتر قضاوت و بیشتر عمل کنید

زمانی که به قضاوت دیگران می‌نشینیم، پشت سر آن‌ها حرف می‌زنیم و نظرات منفی درباره‌ی آن‌ها می‌دهیم، در واقع در حال تقویت افکار منفی خود هستیم. آن‌ها را به کلام درمی‌آوریم و اجازه می‌دهیم انعکاس یابند. دیری نمی‌پاید که این نوع فکر کردن به یک عادت تبدیل می‌شود و دامان خود ما را نیز می‌گیرد.

اجازه ندهید افکار منفی در ارتباط با دیگران، جای پای محکمی در ذهنتان بیابند. آن‌ها را به قدرت نرسانید. به جای این کار، مهربانی و عشق‌ ورزیدن یا کاری شبیه به آن را تمرین کنید. با احساس عشق و مهربانی، بنشینید و افکار مثبت و سلامت و عشق بی ‌قید و شرط را اول به سوی خود، سپس به سوی دوستی دیگر، بعد برای یک آشنا و در نهایت برای کسی که دوست نمی‌دارید، بفرستید.

پس از تمام این مراحل، وظایف و اهداف مشخص و دست‌یافتنی خود را بنویسید. تاریخ و مکان را یادداشت کرده و تا جای ممکن دقیق و با جزئیات عمل کنید. فراموش نکنید که این مراحل و اهداف باید کارهایی را که از انجام دادن آن لذت می‌برید، شامل شوند. یک کپی از فهرست کارهایی که می‌بایست انجام شوند، در جیب خود نگاه دارید. کارهایی را که انجام داده‌اید، علامت بزنید. علامت‌ها را بیشتر و بیشتر کرده و از انجام آن‌ها لذت ببرید.

ما انسان‌ها، با تمرکز افکار مثبت بر روی خود و دیگران و همچنین با توجه کافی به هدف لذت‌بخش خود، در واقع در حال پرورش مغز خود هستیم. دیری نمی‌گذرد که به همیشگی بودن افکار مثبت و به پایان رساندن فعالیت‌هایی که می‌خواهیم، عادت خواهیم کرد. این مسئله حقیقتاً احساس خوبی دارد!

کلام آخر

اعتماد به نفس یک عادت بوده و درست مثل هر عادت دیگری، برای ساخت آن نیاز به تمرین مداوم است. گرایش به عادت‌های بدبسیار راحت اتفاق می‌افتد؛ زیرا در آن لحظات اهداف بلندمدتی در ذهن نیست. فقط به‌طور مکرر به انجام آن‌ها مشغول می‌شویم. دست، پیراشکی را برمی‌دارد، آن را به دهان می‌گذارد، دهان شروع به جویدن می‌کند، گلو آن را فرو می‌برد و سپس این کار تکرار می‌شود. چرا عادت‌های مثبت را نیز به همین روش در زندگی خود جای ندهیم؟

با انجام کارهای روتین و تکرار منظم آن‌ها، اعتماد به نفس خود را بالا ببرید. زمانی به خواب بروید که می‌دانید هشت ساعت کامل، با چشمانی بسته، خواب کافی خواهید داشت. از خواب بیدار شوید. بدن خود را کش و قوس دهید. یک دقیقه برای خود فیگور بگیرید و در عین حال، افکار مثبتی درباره‌ی خود به ذهن بیاورید.

اگر صبح فرصت کافی برای ورزش کردن دارید، صبح‌ها ورزش کنید. هر روز یک هدف واقع‌بینانه برای خود تعیین کنید تا خود را به‌نوعی به چالش بکشید. سپس با علم به اینکه آن روز از عهده‌ی یک چالش انجام‌شدنی برخواهید آمد، روز خود را با لذت آگاهانه از هر لحظه ادامه دهید.

 

منبع: چطورپدیا

راز یک زندگی رضایت بخش

راز یک زندگی رضایت بخش

علاوه بر این، برخی معتقدند که امکان زندگی رضایت بخش تنها برای افراد پولداری که نگران کار کردن، پرداخت صورت‌حساب‌ها و یا مسائل مالی خانوادگی نیستند، وجود دارد؛ اما حقیقت غیر از این است. صراحتاً می‌توان گفت تمکن مالی، تنها پارامتر لازم برای داشتن یک زندگی شایسته نیست.

زندگی رضایت بخش

زندگی رضایت‌بخش قابل دستیابی است

هر کسی می‌تواند به دنبال یک زندگی رضایت‌بخش باشد و این مهم با تمایل به یادگیری آغاز می‌شود. چند سال است از آخرین باری که در یک کلاس درس حضور داشته‌اید، می‌گذرد؟ اگر سال‌هاست کار حرفه‌ای می‌کنید، احتمالاً تاکنون به پیشرفت‌هایی دست یافته‌اید. زمان‌هایی که باید برای سخنرانی‌های صبحگاهی بیدار می‌شدید را به یاد دارید؟ یا مواقعی که برای انجام تکالیف خود زمان کافی نداشته‌اید؟ و البته امتحان‌های بی‌پایانی که مجبور بودید آن را بگذرانید…

همه دانش‌آموزان مشتاقانه منتظر اتمام دوره‌ی مدرسه هستند! روزی که نه تکلیف مدرسه‌ای باشد، نه نگرانی بابت نمره و نه هیچ استرسی! سرانجام مرحله یادگیری تمام‌ شده و آنان وارد دنیای کار می‌شوند.

زندگی رضایت‌بخش

غالب افراد پس از اینکه وارد دنیای کار می‌شوند، در لحظاتی دوباره آرزو دارند به دوران دانش‌آموزی خود بازگردند. به نظر می‌رسد محیط مدرسه تنش کمتری دارد!

چیزهای زیادی وجود دارد که آن‌ها کماکان می‌بایست فراگرفته و تجربه کنند. دائم در حال دویدن و نگران زمان هستند و به دلیل تعهدات خانوادگی، کسب‌وکار و زندگی اجتماعی، مجبور به یافتن راه‌های جدید یادگیری و جذب اطلاعات به‌طور مؤثر هستند. در طی سال‌ها، متوجه خواهند شد که با یادگیری مهارت‌ها و دانش‌های جدید، توانستند پاسخ‌ها و راه‌حل‌هایی برای مشکلات خود پیدا کرده و از آن طریق رضایت بیشتری از زندگی خود داشته باشند.

زندگی رضایت‌بخش

یادگیری هرگز پایان نمی‌یابد

حقیقت این است که یادگیری هرگز به پایان نمی‌رسد. به‌طور کلی، درست است که آموزش رسمی و مدارک حاصل از آن در دستیابی به مشاغل خوب اهمیت دارد؛ مشاغلی که در آن‌ها مرتبه‌ی بالاتر و درآمد بیشتری خواهید داشت و همچنین شاید در حرفه‌ی خود موفق‌تر شوید! باری رفتن به مدرسه تنها نوعی از یادگیری است. فرآیند یادگیری، در طول زندگی به شیوه‌های مختلف اتفاق می‌افتد. همه این تجربیات باعث شکل‌گیری شخصیت افراد می‌شوند.

فرصت‌های زیادی وجود دارد تا دانش خود را افزایش داده و مهارت‌های مورد نیاز خود را در طول زندگی بیاموزیم. دانش در هر جایی قابل دستیابی است و مجموعه مهارت‌های فردی را می‌توان توسعه داد. با این حال، یادگیری مادام‌العمر به معنای ایجاد و حفظ نگرش مثبت حین یادگیری در حوزه‌های شخصی و کاری است.

بسیاری از مردم این واقعیت را نادیده می‌گیرند که یادگیری می‌تواند در شرایط و اشکال مختلف حاصل گردد. اکثر افراد تمایل دارند یادگیری را تحت عنوان فرآیندی که در سال‌های جوانی در موسسه صرف شده بدانند و فکر می‌کنند با ورود به دنیای کار، یادگیری آن‌ها به پایان خواهد رسید.

یادگیری مادام‌العمر در واقع یک هدیه ماندگار است.

چرا مهم است که تبدیل به یک یادگیرنده مادام‌العمر شویم؟

یادگیرنده مادام‌العمر در واقع تمایل مداوم به یادگیری و توسعه بوده که یک اقدام تعمدی و داوطلبانه است. این مهم درک افراد از جهان اطراف را افزایش داده، فرصت‌های بیشتر و بهتری فراهم می‌کند و کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشد.

زندگی رضایت‌بخش

افراد با محیط کار خود ارتباط برقرار می‌کنند

با پیشرفت‌های امروز جامعه سطح امید به زندگی در انسان در حال افزایش است. امروزه افراد زیادی در سنین پیری نیز کار می‌کنند؛ بنابراین مهم نیست در چه مرحله‌ای از زندگی هستید، یادگیری مادام‌العمر همواره منافع زیادی به ارمغان می‌آورد. با درک اینکه چه کسی هستیم و چه اهدافی را دنبال می‌کنیم می‌توانیم رضایت شخصی بیشتری از زندگی و شغل خود داشته باشیم.

این امر می‌تواند به نتایج بهتر و منافع روز افزون منجر شود. فرقی نمی‌کند به پیشرفت در کار خود علاقه‌مند هستید یا رویاهای جدیدی در سر دارید؛ فرآیند یادگیری به خودی خود فرد را به سمت پیشرفت سوق داده و برای او رضایت به ارمغان می‌آورد.

درآمد بالقوه خود را افزایش خواهید داد

به لحاظ مالی، کارمندان حاذق‌تر و باهوش‌تر، از دارایی‌های یک شرکت هستند. این ویژگی‌ها همچنین به ارتقاء شغلی سریع‌تر با افزایش حقوق و دستمزد منجر می‌شوند.

افرادی که تخصص بیشتری دارند نه فقط برای کارفرمایان، بلکه برای مشتریان نیز ارزش بیشتری دارند. تخصص، اغلب، ویژگی کلیدی یک رهبر مؤثر است و اگر فردی دائماً در حال جمع‌آوری دانش باشد، به سایر افراد برتری داشته و دیگران توان رقابت با وی را نخواهند داشت. دانش اضافی به مهارت‌های قابل انتقال تبدیل می‌شود، بدین ترتیب فرد همواره می‌داند چطور ماهی را از آب بیرون بکشد.

یادگیری به شما توانایی می‌بخشد

یکی از دلایل آموزش مداوم، این است که به شما امکانات می‌دهد! امروزه تغییر مسیر شغلی، بیش از هر زمان دیگری در سنین میان‌سالی و با گذراندن دوره‌های آموزشی غیررسمی به امری رایج تبدیل‌ شده، به‌خصوص در شرایطی که بازار کار به‌سرعت در حال تغییر است.

هر سنی که داشته باشید، هیچ‌گاه برای شروع مجدد دیر نیست. هنگامی که به آموزش و فراگیری دانش و اطلاعات جدید روی می‌آورید، عملاً در حال گسترش فرصت‌های پیش روی خود هستید و در کنار آن، امکان عملی کردن فعالیت‌هایی که پیش از این ممکن نبوده را خواهید داشت و یا راهی برای رهایی از شرایط ناخوشایند می‌یابید.

امروزه اقتصاد ما به سمت قراردادهای کوتاه مدت و پاره وقت و با الگوهای کاری منعطف‌تر حرکت می‌کند. ما باید سازگاری خود را با تغییرات دنیای کار حفظ کنیم و با خروج از منطقه امن، خود را بیشتر با شرایط موجود وفق دهیم و همچنین تصورات اشتباهی که در مورد قابلیت‌های خود و ایمانمان داریم را از بین ببریم.

زندگی رضایت‌بخش ارام

دستیابی بیشتر با مهارت‌های ذهنی

ممکن است در کار خود حرفه‌ای باشید، اما باز هم احساس خلاء کنید. یا شاید از مسیر شغلی خود راضی نیستید و فکر می‌کنید وقت آن رسیده تا کاری جدید انجام دهید؛ همچنین شاید فکر کنید که به‌زودی بازنشسته می‌شوید و در اندیشه‌ی قدم بعدی هستید.

یادگیری هرگز نباید متوقف شود!

یادگیری می‌تواند شانسی برای رفتن به دنبال رویایی باشد که همیشه در سرمان بوده؛ اما هرگز فرصت و یا زمان دنبال کردن آن را نداشته‌ایم. اکنون می‌تواند زمان مناسبی برای ایجاد تغییراتی باشد که سال‌ها پیش باید انجام می‌شد.

در گام اول، ۷ مهارت برای ساختن زندگی رویایی را بیاموزید.

در هر وضعیتی، با داشتن این ۷ مهارت، به شکل مؤثری قادر به مقابله با چالش‌های زندگی خواهید بود. اجازه ندهید سن، محدودیت‌ها و یا منطقه امن، شما را از آرزوهای بزرگ‌تر و تلاش برای بهبود خود بازدارد.

کلید تبدیل و تغییر در دست خود فرد است. همه‌ی افراد بدون شک از توانایی لازم برای انجام کارهای بزرگ برخوردارند. اجازه ندهید که زندگی افسار شما را به دست گیرد! وقت آن رسیده است که یک زندگی پر از لذت را دنبال کنید.

 

منبع: چطورپدیا