چطور نگرش مثبت به زندگی را بسازیم؟

چطور نگرش مثبت به زندگی را بسازیم؟

به موسیقی خوب گوش فرا دهید

۱- به موسیقی خوب گوش فرا دهید

موسیقی یقیناً خلق و خوی فرد را بهبود می‌بخشد و گوش سپردن به موسیقی روح را آرام می‌کند. شروع صبح با یک موسیقی لطیف باعث می‌شود تا روز خوبی را آغاز کنیم و گوش دادن به موسیقی قبل از خواب، باعث می‌شود تا خواب آرامی در طول شب داشته باشیم.

۲- کمتر تلویزیون تماشا کنید

مطالعات نشان داده افرادی که کمتر تلویزیون تماشا می‌کنند، شادتر هستند. تماشای تلویزیون اغلب زمان زیادی را به خود اختصاص می‌دهد و معمولاً کیفیت برنامه‌های تلویزیون چندان مناسب نیست و صرف این زمان زیاد، کمکی به رشد فرد نمی‌کند. سعی کنید برنامه‌های خاصی که بسیار مورد علاقه شما هستند را انتخاب کنید و تنها در زمان پخش آن برنامه تلویزیون را روشن نمایید و باقی زمان خود را به کارهای مفید و مفرحی مانند وقت گذراندن با خانواده سپری کنید.

۳- هیچ کاری را به‌ صورت پراکنده انجام ندهید

هر بار که کاری انجام می‌دهیم، باید از خود بپرسیم که آیا در انتهای روز می‌توانم با خیال راحت بگویم برای انجام کار مفیدی زمان گذاشته‌ام؟ من دقیقاً به‌محض آن که دریابم سایتی بیش از حد زمانم را به خود اختصاص می‌دهد، آن را مسدود می‌کنم. این‌طور نیست که از این سایت‌ها لذت نبرم، مسئله این است که این سایت‌ها ارزش صرف وقت را ندارند. این زمان می‌تواند صرف یادگیری چیزی جدید یا تکمیل پروژه‌هایی شود که حائز اهمیت هستند. زمان فوق‌العاده ارزشمند است.

۴- مراقب منفی‌بافی باشید

جامعه‌ای که خود را هوشمند می‌داند گاهی گرایش‌هایی به سمت منفی‌بافی دارد، زیرا در برخی از مواقع عیب‌جویی از سایر افراد، همچون یک مکانیزم ارسال سیگنال صریح، حاکی از برتری هوش فرد نسبت به کسی است که مورد اصلاح قرار گرفته است. منفی‌بافی و عیب‌جویی یکی از مسائلی است که ممکن است تمام شب فکر انسان را به خود مشغول کند. هر گاه که فکرتان با افکار منفی مشغول شد، سعی کنید کاری مفید برای خود پیدا کرده و به آن کار بپردازید.

۵- زمانی برای خلوت با خود بیابید

ابتدا نوشته بودم: «زمان‌هایی را تنهای تنها بگذرانید» اما بعد آن را تغییر دادم، زیرا اگر این تنهایی مداوم باشد، ممکن است سبب بروز مشکلاتی شود. بودن با افراد دیگر طبیعتاً سبب خوشحالی و خرسندی انسان خواهد شد؛ اما من این نکته را وارد این فهرست نمی‌کنم، زیرا تقریباً همه‌ی افراد بخشی از زمان خود را صرف دیدار با دوستان خود می‌کنند. از سوی دیگر، اینکه زمانی را به خلوت کردن با خود اختصاص دهیم تقریباً یک تابو محسوب می‌شود. افراد معمولاً اختصاص زمان به خلوت و تنهایی را نشانه انزوا می‌دانند و چندان به آن اهمیت نمی‌دهند اما شما سعی کنید که زمانی را به تنهایی خود اختصاص داده و با خود خلوت نمایید و در این خلوت، خود را بهتر بشناسید. از زمان‌های تنهایی خود و این آرامش لذت ببرید.

۶- ورزش کنید

ورزش بهترین راه ممکن برای افزایش خوشحالی فرد در لحظه است. ورزش کردن سبب خرسندی فرد خواهد شد. دویدن را در برنامه‌ی خود بگنجانید. در ابتدای کار احساس انزجار نسبت به آن طبیعی است، اما لذتی که تا انتهای کار رفته رفته بیشتر می‌شود، به طرز خارق‌العاده‌ای ارزش تحمل ناامیدی گام‌های اول را خواهد داشت. نمی‌توان حدی برای نکات مثبت ورزش متصور شد. همچنین نکته فوق‌العاده‌ی دیگری در مورد ورزش، زمانی است که به‌تنهایی و برای خود صرف می‌کنید.

۷- یک طرح و نقشه داشته باشید

تعیین یک هدف و حرکت به‌سوی آن، کلید خوشبختی است. لزوماً صرف دستیابی به هدف سبب خوشحالی فرد نخواهد شد، بلکه این روند دستیابی به هدف است که لذت‌بخش است. به‌عنوان مثال، من به‌شخصه زمانی که صرف کار تدریس می‌کنم، این فرایند تدریس است که ذاتاً برای من لذت‌بخش است نه صرف کسب درآمد از این طریق!

۸- زمانی را به کارهایی که از انجام آن‌ها لذت می‌برید، اختصاص دهید

این جمله خیلی کلی است، اجازه دهید با یک مثال آن را شرح دهم.

یکی از چیزهایی که زندگی مرا تغییر داد یافتن انجمن‌هایی با تمرکز کلی بر روی فعالیت‌هایی بود که همیشه برای من لذت‌بخش بوده‌اند. برای مثال من کار ترجمه را همیشه دوست داشتم و مایل بودم که در این زمینه به فعالیت بپردازم اما با وجود تسلط بر زبان انگلیسی قادر به شروع این کار نبودم؛ اما چند سال پیش با گروه‌های آموزش فن ترجمه آشنا شدم و کارم در این زمینه را آغاز کردم و سال‌هاست که به این کار مشغول هستم. این کار به‌تدریج مرا به سمت اهداف بزرگ‌تری سوق داد و خشنودی و رضایت مرا در پی داشت.

۹- تعریف خود از شادی را تغییر دهید

یکی دیگر از دلایلی که برخی افراد نسبت به دیگران انسان شادتر هستند، آن است که تعریف آنها از شادی نسبت به بقیه‌ی افراد تعریفی به‌مراتب آرامش‌بخش‌تر است. این افراد به دنبال یک رضایت همیشگی و پایدار نیستند و فکر نمی‌کنم هرگز بتوان با این تفکر زندگی کرد. خوشحالی آنها تا حدی به ثبات و پایداری نزدیک است. اگر ذهنیت خود به شادی و خوشبختی را تغییر دهیم، انسان‌های شادتری خواهیم بود و در آرامش بیشتری زندگی خواهیم کرد. خوشبختی لزوماً به این معنی نیست که تمام شرایط زندگی دلخواه شخص فراهم باشد. ما می‌توانیم از تمام داشته‌های خود لذت ببریم و از مسیر تلاش برای دستیابی به زندگی دلخواه خود لذت برده و شادی و خوشبختی و آرامش را به خود هدیه دهیم.

۱۰- اتفاقاتی که احساس رضایت و خرسندی در پی ندارند را نادیده بگیرید

منطق می‌گوید: «اگر چیزی سبب بروز ناراحتی باشد، به‌ جای نادیده گرفتن آن می‌بایست دلیل آن را فهمیده و آن را رفع کنیم.» اگر می‌توانید این کار را انجام دهید بسیار خوب، عالی است! اما اگر نشد، بدانید که بالفرض اگر نمره آزمونی خوب نشد، هیچ دلیلی برای ناراحتی و اندوه وجود ندارد.

منطق دیگری می‌گوید: به احتمال زیاد دلیل این اندوه، تلاش زیاد مغز برای بهبود است. در حقیقت، این تلاش کلید اصلی افسردگی خواهد بود: جنبه‌های مثبت افسردگی.

مثالی می‌زنم که هر دو منطق را در بر خواهد گرفت. برای نمونه خاطرم هست یکی از دوستانم تعرف می‌کرد که «یک یا دو سال پیش که با شریکم در مذاکرات شرکت می‌کردیم، زمانی که شکست می‌خوردیم تا مدتی طولانی عمیقاً به این مسئله فکر می‌کردیم که کجای کار اشتباه کرده‌ایم. به این ترتیب به سرعت در امر مذاکره بهتر و بهتر شدم.». دوست من به دلایل بروز ناراحتی فکر می‌کرد و ریشه مشکل را پیدا می‌نمود و با این کار باعث رشد خود می‌شد.

فکر کردن به دلایل ناراحتی جنبه دیگری نیز دارد. برای مثال، ناراحتی و افسردگی و القای این تفکر که چقدر کندذهن بوده‌اید که موفق به کسب نمره‌ی خوب در امتحان ریاضی نشدید، تحت هیچ شرایط کمکی به پیشرفت در درس ریاضی نخواهد کرد. نگرانی را کنار گذاشته و به جای آن به تمرین ریاضی بپردازید.

۱۱- راهی برای اندازه‌گیری میزان پیشرفت خود یافته و سپس آن را اندازه‌گیری کنید

اگر بازی‌های ویدئویی اعتیادآور هستند، دلیلی وجود دارد. پر کردن نوار تجربه در بازی‌ها و ارتقای آن به سطح بعدی برای فرد فوق‌العاده رضایت‌بخش است. به عقیده‌ی من اگر بتوانیم این مفهوم را به دنیای واقعی عرضه کنیم، نتیجه واقعاً جالب خواهد بود. من در انتهای فهرست به این نکته اشاره کرده‌ام و دلیل آن این است که متأسفانه این مسئله‌ به‌ندرت در دنیای واقعی انجام‌ شده است.

من برای مدتی میزان دویدن و سرعت متوسط خود را تحت نظر گرفتم و برآورد کردم، مشاهده‌ی پیشرفتی که پس از یک هفته داشتم بسیار لذت‌بخش بود. همچنین در کنار دویدن به عنوان یک مسیر پیشرفت حس رضایتمندی، ورزش نیز می‌کردم؛ ترکیب این دو در کنار هم میزان خرسندی و رضایتم را چندین برابر کرد.

۱۲- آگاه باشید که شادی یک پاداش تکاملی است، نه یک حقیقت عینی!

شادی معمولاً چیزی نیست که در لحظه قابل مشاهده باشد. شادی نتیجه تمام کارهای درست و نگرش درست و مثبت به زندگیاست. شادی حاصل لذت بردن از مسیر موفقیت و پیشرفت است. سعی کنید از لحظات زندگی لذت ببرید. هر لحظه در گذر است و دیگر برگشتی نخواهد داشت. از معجزه زندگی لذت ببرید!

 

منبع:چطورپدیا

چطور یک گزارش هفتگی بنویسیم؟

چطور یک گزارش هفتگی بنویسیم؟

بخش اول: سازمان‌دهی اطلاعات

گزارش‌های هفتگی

۱- هدف گزارش را مشخص کنید. ممکن است لازم باشد که گزارش‌های هفتگی را به‌عنوان بخشی از وظایف شغلی خود ارائه کنید، اما دقت داشته باشید که هدف گزارش حفظ شغلتان نیست. تعیین اینکه چرا کارفرما به گزارش‌های هفتگی نیاز دارد، به شما کمک می‌کند تا تصمیم بگیرید که دقیقاً چه اطلاعاتی باید در گزارش ذکر کنید و کدام آیتم‌ها از همه مهم‌تر هستند.

  • به‌طور معمول گزارش شما قرار است اطلاعات مدیران در مورد وضعیت پروژه‌ها را به‌روزرسانی کند و یا به آن‌ها در تصمیم‌گیری کمک نماید.
  • برای مثال، اگر شما مدیر فروشگاه خرده‌فروشی هستید، ممکن است لازم باشد گزارش‌های هفتگی ارائه دهید که فروش هفتگی شرکت را خلاصه می‌کنند. کارفرما از این گزارش برای ارزیابی عملکرد، قیمت‌ها و سفارش‌ها برای فروشگاه استفاده می‌کند.
  • اگر شما گزارش‌های هفتگی برای یک پروژه آموزشی یا تحقیقاتی ارائه می‌کنید، هدف این است که میزان پیشرفت در کار را به کارفرما یا مربی خود نشان دهید و هر گونه موفقیت یا کشفیات مهم را به اشتراک بگذارید.

۲- تعیین کنید که چه کسی گزارش شما را خواهد خواند. شناسایی مخاطب برای تهیه گزارش بسیار مهم است. بدون دانستن اینکه چه کسی و چرا گزارش را خواهد خواند، هیچ راهی برای شناخت اطلاعات مهم‌تر و اولویت‌بندی اطلاعات هنگام درج در گزارش وجود ندارد.

  • شناخت مخاطبین به شما کمک می‌کند تا بدانید که چگونه گزارش را بنویسید و چه نوع زبانی استفاده کنید. برای مثال، اگر مخاطبین یک گروه از کودکان پنج‌ساله باشند، زبان گزارش با زمانی که بخواهید برای مدیران یک شرکت بزرگ بنویسید، کاملاً متفاوت خواهد بود.
  • با اطلاع اط آنچه که مخاطب از قبل می‌داند و داده‌هایی که نویسنده برای توضیح عمیق‌تر یا فراهم کردن منابع اضافی نیاز دارد، می‌توانید ایده بهتری به دست آورید. به ‌عنوان مثال، اگر یک گزارش هفتگی درباره یک مسئله حقوقی می‌نویسید که توسط گروهی از وکلا خوانده خواهد شد، نیازی به ارائه خلاصه عمیقی از قانون ندارید. با این‌ حال، اگر بخواهید درباره این موضوع برای مدیران اجرایی و یا مدیران بدون پیش‌زمینه اطلاعات قانونی مطالبی بنویسید، نوشتن خلاصه‌ای از قانون مورد نیاز خواهد بود.
  • اگر گزارش در رابطه با دوره کارآموزی، پروژه تحقیقاتی، یا سایر فعالیت‌های مدرسه است، به خاطر داشته باشید که مخاطب شما استاد یا مربی نیست، حتی اگر قرار باشد که گزارش را به آن‌ها برگردانید. برای پیدا کردن مخاطب خود در این زمینه، بر روی ماهیت پروژه‌ به‌طور کامل تمرکز کنید.

۳- نکات اصلی گزارش را دسته‌بندی کنید. در حالی ‌که باید گزارش خود را تا جایی که ممکن است مختصر نگه‌ دارید، اما هنوز هم ممکن است که مخاطبین شما گزارش را به‌طور کامل نخوانند. با اطلاع از این موضوع، باید مهم‌ترین اطلاعات را در ابتدای گزارش قرار دهید.

  • به‌عنوان مثال، اگر هدف گزارش شما مقایسه و مطابقت سه نوع مختلف از تجهیزات باشد و توصیه کنید که به نظر شما بهترین گزینه برای استفاده کدام شرکت خواهد بود، ابتدا باید توصیه خود را ذکر کرده و سپس دلیل آن را توضیح دهید.
  • به‌طور کلی، صفحه اول گزارش باید شامل خلاصه‌ای از نتایج، توصیه‌ها و یا نتیجه‌گیری باشد. از بقیه گزارش برای کاوش عمیق‌تر استفاده کنید و خوانندگان اگر احساس نیاز یا تمایل به گسترش درک خود از یافته‌های شما را داشته باشند، ادامه مقاله را مطالعه خواهند نمود.

۴- از سرنوشت معمول گزارش خود آگاه باشید. در اغلب موارد، گزارش‌های هفتگی به دلایل مشخصی ثبت می‌شوند و بر اساس این دلایل بایگانی می‌شوند. در یک گزارش هفتگی اغلب مخاطب کل متن گزارش را مطالعه نمی‌کند و شما هم نباید چنین انتظاری داشته باشید.

  • با این‌ حال، از این حقیقت به‌عنوان بهانه‌ای برای دور زدن مسیر نوشتن گزارش یا تحویل کار نامنظم و با کیفیت ضعیف استفاده نکنید. گزارش باید بازتابی از شخصیت شما و اخلاق کاری‌تان باشد. یک گزارش نامنظم احتمالاً مورد توجه قرار خواهد گرفت و این پیام را منتقل می‌کند که «می‌دانستم که شما در واقع قصد خواندن آن را نداشتید». هیچ  بهانه‌ای برای یک نتیجه کاری بی کیفیت وجود ندارد.
  • اگر می‌خواهید گزارش به‌طور کامل باکیفیت بالا و به‌خوبی نوشته شود، بر روی بخش‌هایی از گزارش که مخاطبین به احتمال زیاد مطالعه می‌کنند، تمرکز کنید. بخش‌های مورد علاقه مخاطبین معمولاً خلاصه اجرایی و نتایج یا توصیه‌ها هستند. این‌ بخش‌ها باید بدون ‌عیب و نقص نوشته شوند.
  • به خاطر داشته باشید که کارفرما اغلب نمی‌تواند گزارش را بخواند زیرا توجهی به این کار ندارند یا چندان برای آنها مهم نیست. افرادی که رتبه بالای مدیریتی یا سمت‌های اجرایی دارند، بسیار پر مشغله هستند و در جمع‌آوری اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری مؤثر، ماهر هستند. این افراد کل گزارش را نخواهند خواند، مگر اینکه مجبور باشند، اما برای مواقعی در آینده که بخواهند دوباره به آن نگاه کنند و اطلاعات کسب نمایند، این سند را نگهداری خواهند کرد.

بخش دوم: قالب‌بندی گزارش

۱- قالب نمونه گزارش پیدا کنید.

بسیاری از شرکت‌ها فرمت استاندارد برای گزارش‌های هفتگی خود دارند و مدیران ممکن است به گرفتن اطلاعات خود از طریق یک قالب خاص عادت داشته باشند. استفاده از قالب متفاوت می‌تواند باعث ناامیدی و سردرگمی آنها شود.

  • به کار بردن این فرمت‌ها مخصوصاً برای گزارش‌های فروش مهم هستند. مدیران عادت دارند که به یک گزارش نگاه کنند و بفهمند که در کجای صفحه یک شکل خاص یا بخشی از اطلاعات وجود خواهد داشت. اگر از فرمت متفاوتی استفاده کنید، گزارش شما عملاً برای آن‌ها بی‌فایده خواهد بود، زیرا در واقع مدیران مجبور خواهند شد که گزارش را به طور کامل بخوانند تا اطلاعات مورد نظرشان را پیدا کنند.
  • با دستیاران اداری صحبت کنید و ببینید که آیا یک الگویی وجود دارد که ‌بتوانید برای قالب‌بندی از آن استفاده کنید، بنابراین لازم نیست قالب را از ابتدا در برنامه پردازش کلمه ایجاد کنید. بسیاری از شرکت‌ها یک قالب سندی با تنظیمات صحیح شامل حاشیه‌ها، جداول، سبک‌های پاراگراف و فونت‌ها دارند.

۲- روش تحویل گزارش را در نظر بگیرید.

اگر شما یک سند کاغذی را چاپ می‌کنید یا مدرکی را به‌صورت دیجیتالی به‌عنوان یک پیوست ارائه می‌دهید، احتمالاً می‌خواهید گزارش دارای قالب خاصی باشد و نه اینکه به‌سادگی در بدنه یک ایمیل قرار داده شود.

  • برای مثال، اگر گزارش خود را به‌صورت پیوست به یک ایمیل ارسال می‌کنید، باید خلاصه اجرایی خود را در بدنه ایمیل بگنجانید. به ‌این ‌ترتیب خواننده‌ نیازی به باز کردن فایل پیوست برای فهمیدن مفهوم کلی گزارش ندارد.
  • اگر گزارش کاغذی ارائه می‌کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که گزارش کاور یا صفحه عنوان داشته باشید تا به این ترتیب، گزارش به‌درستی شناسایی و ثبت شود.
  • صرف‌نظر از نحوه گزارش، اطمینان حاصل کنید که نام شما در تمام صفحات گنجانده شده‌ است و تمام صفحات شماره‌گذاری شده‌اند. صفحات را می‌توان به‌راحتی از هم جدا کرد و افراد باید بتوانند در یک نگاه دریابند که آیا کل گزارش در آنجا وجود دارد یا خیر و این گزارش را چه کسی نوشته است.
  • شما می‌توانید به‌راحتی اطلاعات مورد نیاز را در سرعنوان هر صفحه وارد کنید. به ‌عنوان مثال، سرعنوان  شما ممکن است به صورت «گزارش فروش سالیانه هفته ۳۲، صفحه ۳ از ۷ خوانده شود» باشد.

۳- یک خلاصه اجرایی داشته باشید.

خلاصه اجرایی، توضیح مختصری از کل گزارش است. این خلاصه معمولاً شامل تنها یک یا دو پاراگراف با چند جمله برای هر بخش از گزارش است. ایده کلی این است که یک مدیر می‌تواند این خلاصه را بخواند و اگر موارد ذکر شده در این خلاصه گزارش مطابق با انتظارات اصلی مدیران در رابطه با موضوع مورد گزارش باشند، آن‌ها می‌توانند بدون نیاز به خواندن بیشتر اقدام به عمل نماید.

  • برای خلاصه اجرایی، استفاده از زبان واضح و مختصر که برای خواندن آسان باشد، خیلی مهم است. از کاربرد جملات نامفهوم یا اصطلاحات هنری که به هر گونه توضیحی نیاز دارند، اجتناب کنید، حتی اگر بدانید که مخاطبین شما به‌خوبی از این اصطلاحات آگاهی دارند.
  • پس ‌از اینکه تمام بخش‌های دیگر گزارش خود را کامل کردید، خلاصه اجرایی را در آخر بنویسید. در کل، شما نمی‌توانید چیزی را خلاصه کنید که هنوز نوشته نشده است. حتی اگر طرح کلی دقیقی داشته باشید که از آن برای نوشتن گزارش خود برنامه‌ریزی می‌کنید، همه‌چیز می‌تواند در طول نوشتن تغییر کند.

۴- پاراگراف‌ها و بخش‌های خود را ساختاربندی کنید.

زمانی که قالب مورد نظر برای ارائه گزارش را تهیه کردید، طرح کلی بخش‌های گزارش را به نحوی پیش‌نویس کنید که با هدف گزارش سازگار باشد.

  • طرح کلی‌ را بررسی کنید تا مطمئن شوید که گزارش به‌طور منطقی از یک بخش به بخش بعدی جریان می‌یابد و اطمینان حاصل کنید که برای مخاطبین خاصی که برای گزارش شناسایی کرده‌اید، مناسب است.
  • گزارش شما معمولاً شامل یک خلاصه اجرایی، معرفی، نتیجه‌گیری و توصیه‌ها، یافته‌ها و مباحثات و فهرستی از مراجع است؛ همچنین ممکن است شامل پیوست‌هایی از اطلاعات مربوطه و جدولی از محتویات برای گزارش‌های طولانی‌تر باشد، اما گزارش‌های هفتگی معمولاً آن‌قدر مفصل نخواهد بود.
  • هر بخش از گزارش شما با یک موضوع واحد سروکار دارد. در این بخش، هر پاراگراف یک ایده واحد را مورد بحث قرار می‌دهد. برای مثال، اگر یک بخش در گزارش فروش هفتگی خود با عنوان «مارک‌های معروف بچه‌ها» دارید، می‌توانید یک پاراگراف جداگانه برای هر مارک داشته باشید. اگر شما لباس‌های دخترها و پسرها را تقسیم می‌کنید، ممکن است زیر بخش‌هایی با عنوان‌های فرعی مناسب برای هر مارک داشته باشید، سپس در یک پاراگراف پوشاک پسرها برای آن مارک و در پاراگراف دیگر در مورد پوشاک دخترها را صحبت کنید.

۵- در صورت لزوم یک صفحه عنوان و یا صفحه کاور ایجاد کنید.

گزارش‌های کوتاه‌ ممکن است به یک صفحه عنوان جداگانه نیاز نداشته باشند، اما گزارش‌های طولانی‌ باید یک صفحه جدا داشته باشند که شما را به‌عنوان نویسنده گزارش معرفی کرده و به‌طور خلاصه هدف گزارش را توضیح دهد.

  • صفحه عنوان با خلاصه اجرایی متفاوت است و اساساً شامل اطلاعات لازم برای اهداف اجرایی است، بنابراین گزارش می‌تواند به‌درستی تنظیم شود.
  • ممکن است کارفرمای شما یک برگه کاور خاص داشته باشد که برای گزارش‌های هفتگی لازم است. در این مورد، دقت کنید که از قالب انتخابی استفاده کنید.
  • صفحه عنوان باید شامل عنوان یا شرح گزارش، مانند »گزارش فروش هفتگی«، نام نویسنده و نام هر شرکت ‌کننده دیگر در این گزارش، نام شرکت و تاریخ تکمیل یا ارسال گزارش باشد.

بخش سوم: استفاده مناسب از قابلیت‌های زبان

۱- عنوان‌ها و زیرعنوان‌های مؤثر ایجاد کنید.

عناوین و زیرعنوان‌ها به خواننده اجازه می‌دهد تا به‌سرعت بخش‌های خاصی از گزارش که مورد نیاز آنها است یا می‌خواهند برای کسب اطلاعات پس‌زمینه‌ای بیشتر درباره نتایج یا توصیه‌های ذکر شده در گزارش مطالعه نمایند را به‌راحتی پیدا کنند.

  • دقت کنید که عنوان‌ها و زیرعنوان‌ها محتوای آن بخش یا زیربخش را به طور مستقیم و دقیق توصیف کنند.
  • به عنوان مثال، اگر شما در حال تهیه پیش‌نویس یک گزارش فروش هفتگی هستید، ممکن است بخش‌هایی درباره «ترندها در لباس‌های زنان»، «ترندها در لباس مردانه» و «مارک‌های محبوب کودکان» را شامل شود. در این بخش‌ها، ممکن است زیرعنوان‌هایی برای برجسته کردن ترندهای خاص یا مارک‌های مشهور داشته باشید.
  • از ساختار گرامری یکسان برای تمام عناوین استفاده کنید تا گزارش شما منطقی و سازگار باشد. به عنوان مثال، اگر اولین تیتر شما »ایجاد یک ترند در لباس مردانه» باشد، دومین عنوان شما باید «هدایت گروه طراحی در لباس‌های زنان» باشد و نه چیزی شبیه به «ارقام فروش زنان».

۲- جملات واضح و ساده بنویسید.

نوشته را با جملاتی که در استاندارد »فاعل– مفعول- فعل» سازمان‌دهی شده‌اند، برجسته کنید، وضوح تفکر و اطمینان را در پیشنهادها و یا نتایج خود نشان دهید.

  • پس ‌از این که گزارش خود را تهیه کردید، یک دفعه کل گزارش را بخوانید و تمام کلام‌های غیرضروری را حذف کنید. کاری که هر جمله بیانگر آن است را مشخص نمایید و فاعل را در کنار فعل آن کار قرار دهید. روی هر جمله فکر کنید و به خود بگویید که «چه کسی، چه کاری را انجام می‌دهد».
  • عبارت‌های زائد و نامفهوم را حذف کنید.
  • ممکن است فکر کنید که این سبک نگارش خسته‌ کننده به نظر می‌رسد، اما هدف گزارش هفتگی‌ سرگرم شدن نویسنده نیست. این سبک به طور مؤثر نکات را بیان می‌کند و اطلاعات را به خوانندگان منتقل می‌کند.

۳- نوشته خود را بی‌طرف و بدون تعصب نگه ‌دارید.

اگرچه ممکن است توصیه‌هایی انجام دهید، اما این توصیه‌ها باید بر اساس شواهد واقعی نه عقاید و یا احساسات  شخصی نویسنده باشند. خوانندگان را با حقایق قوی و نوشته‌های واضح قانع کنید.

  • از صفات و دیگر کلمات و عبارات پر باری که دلالت بر مفاهیم مثبت یا منفی دارند، اجتناب کنید و به‌جای آن بر دلایل واقعی تمرکز کنید.
  • برای مثال، فرض کنید در گزارش فروش هفتگی‌تان تبلیغی برای یکی از شریک‌های فروش خود  پیشنهاد می‌کنید. آن پیشنهاد را با حقایقی که شایستگی آن کارمند را نشان می‌دهند، پشتیبانی کنید. برای نمونه جمله «آزاده با وجود اینکه تنها ۱۵ ساعت در هفته کار می‌کند، همیشه بالاترین فروش را در فروشگاه ما دارد» از «آزاده با وجود اینکه تنها ۱۵ ساعت در هفته کار می‌کند، شایسته‌ترین فرد در بین کارکنان من است و با وجود اینکه او مجبور است ساعات کاری خود را محدود کند تا از مادر بیمارش مراقبت کند، همیشه کارهای اضافی انجام می‌دهد» بهتر  است.

۴- از افعال قوی استفاده کنید.

وقتی شما در حال نوشتن هستید، یک کلمه دارید که به خواننده‌تان می‌گوید چه چیزی در جمله در حال وقوع است. از افعال کوتاه و قوی استفاده کنید که به طور واضح این عمل را توصیف می‌کنند.

  • افعالی ساده را امتحان کنید. به عنوان مثال، کلمه «استفاده» از «کاربرد» بهتر است.
  • افعالی که عمل «فکر کردن» را توصیف می‌کنند، مانند فکر کردن، دانستن، درک کردن، باور کردن، گاهی ضروری هستند، اما به طور کلی نسبت به افعالی که یک عمل را توصیف می‌کنند، ضعیف‌تر هستند. شما ممکن است مجبور باشید در بیانیه خود کاوش کنید و آن را باز کرده و برای خود تشریح نمایید تا بتوانید بر اساس آن یک جمله در رابطه با اقدامی که برای عملی کردن آن بیانیه کمک کننده است را در گزارش جای دهید. برای مثال، فرض کنید که می‌نویسید: «من معتقدم که فروش ما در ماه‌های آینده افزایش خواهد یافت». این جمله را باز کنید و بفهمید که چرا این باور را دارید. سپس می‌توانید یک جمله قابل اقدام مانند «بر اساس اطلاعات فروش در سال‌های گذشته، فروش در طول فصل تعطیلات افزایش می‌یابد. من پیش‌بینی می‌کنم که فروش در ماه‌های اسفند و فروردین افزایش پیدا خواهد کرد» را بنویسید.
  • در ادامه، گزارش را مرور کرده و سعی کنید حروف اضافه را حذف و کلمات را با افعال قوی‌تر جایگزین کنید.

۵- از بیان جملات مجهول دوری کنید.

هنگامی‌که شما با بیان مجهول می‌نویسید، در واقع بر فاعل عمل تأکید نداشته و بر مفعول آن اقدام تأکید دارید. در برخی شرایط این امر برای دلایل سیاسی یا دیپلماتیک لازم است، اما اغلب اوقات نوشته‌ها را آشفته و گیج‌کننده می‌کند.

  • بیان معلوم به کسانی که آن عمل ذکر شده در گزارش را تکمیل کرده‌اند، اعتبار می‌دهد و به خوانندگان این گزارش نشان می‌دهد که چه کسی مسئول این اقدام است. برای درک اینکه چرا این موضوع مهم است، تصور کنید که شما مقاله‌ای در مورد یک آتش‌سوزی مخرب می‌خوانید که می‌گوید: «خوشبختانه، همه بچه‌ها نجات یافتند.». شناسایی شخص یا اشخاصی که آن بچه‌ها را نجات دادند، مهم است. اگر این جمله خوانده شود، «معلم وارد کلاس شد و همه کودکان را نجات داد»، حالا شما می‌دانید که چه کسی سزاوار اعتبار برای قهرمان بودن در آن شرایط است.
  • هم‌چنین بیان معلوم برای مالکیت اقداماتی که ممکن است عواقب منفی داشته باشد، مهم است. اگر شما در گزارشتان بنویسید: «اشتباهات انجام شدند»، کارفرمای شما می‌خواهد بداند که چه کسی این اشتباهات را مرتکب شده است تا بتوانند به طور مناسب افراد مستعد خطا را مدیریت کنند. اگر نویسنده در نوشتن گزارش اشتباه کند، پذیرفتن مالکیت آن اشتباهات و قبول مسئولیت برای مدت زمان زیادی ادامه خواهد داشت.
  • برای تعیین و حذف بیان مجهول در نوشته‌های خود، عمل را در جمله شناسایی کرده و بفهمید چه کسی این کار را انجام داده است، سپس شخص انجام دهنده عمل را در ابتدا جمله قرار دهید.

۶- اطلاعات را با عناصر بصری انتقال دهید.

نمودارها و شکل‌ها و عناصر گرافیکی برای خواندن و دنبال کردن بسیار راحت‌تر هستند از پاراگرافی که اطلاعات مشابه را ارائه می‌دهد، به‌خصوص اگر اطلاعاتی که شما باید انتقال دهید، بسیار سنگین باشند.

  • یک عنصر دیداری صحیح را انتخاب کنید تا اطلاعات را‌ به شیوه‌ای به خواننده منتقل کنید که برای آن‌ها مفید باشند و هدف گزارش را نشان دهند.
  • برای مثال، ممکن است شما یک نمودار خطی برای نشان دادن روند رو به بالا در فروش کت‌های پشمی انتخاب کنید. این نمایش برای نشان دادن آن رشد در مقایسه با جدولی شامل تعداد فروش کت‌های پشمی در هر ماه بسیار مؤثرتر خواهد بود زیرا خواننده باید به همه اعداد نگاه کند، آن‌ها را با هم مقایسه کند و تشخیص دهد که آن‌ها در حال افزایش‌ هستند. تمام این کارها را می‌توان با یک نگاه ساده به یک نمودار خطی انجام داد.
  • به خاطر داشته باشید که چشم به عناصر بصری دقت می‌کند. دقت کنید که این آیتم‌ها مرتب و تمیز باشند و به‌خوبی در صفحه قرار داده شوند. تنها در صورتی می‌توانید عناصر بصری را در نظر بگیرید که برای پیشنهادها و یا نتایج شما ضروری باشند.

۷- اصطلاحات مخصوص یک صنف را حذف کنید.

هر صنعت یا رشته تحصیلی واژه‌های خاصی دارد که گریزناپذیر به نظر می‌رسند، همچنین واژه‌هایی که بر اساس کتاب‌ها و مقالات مشهور مد روز هستند. این اصطلاحات گاهی اوقات می‌توانند مفید باشند اما به‌طورمعمول هیچ ارزشی ندارند و نمی‌توانند پیام شما را به طور مؤثر منتقل نمایند.

  • اصطلاحات ویژه یک صنف ممکن است برای نوشتن یک لیست از واژه‌های رایج در صنعت مفید باشد، بنابراین آنها را بیش ‌از حد در گزارش‌های خود به‌کار نبرید. زمانی که گزارش شما کامل شد، می‌توانید به‌سادگی متن را برای یافتن آن کلمات جستجو کنید و در صورت نیاز آن‌ها را با کلمات مناسب‌تر تعویض کنید.
  • به خاطر داشته باشید که استفاده بیش ‌از حد از واژه‌های مد روز به خواننده‌ نشان نمی‌دهد که شما دانش کافی در مورد رشته خاص خود دارید، در حقیقت کاملاً برعکس است. هیئت‌مدیره و مدیران معمولاً مسن‌تر هستند و تاکنون صدها مورد از این واژه‌هایی که آمدند و رفتند را دیده‌اند. اگر این اصطلاحات را بیش ‌از حد استفاده کنید، آن‌ها تصور خواهند کرد که شما تنبل هستید.

۸- با احتیاط غلط‌گیری کنید.

اگر گزارش شما پر از اشتباهات تایپی و گرامری باشد، این کار برای خواننده‌تان گیج‌ کننده خواهد بود و ضعف شما را نشان می‌دهد. گزارش خود را به‌خوبی قبل از موعد آن تهیه کنید؛ بنابراین زمان زیادی دارید تا مطمئن شوید که گزارش به‌درستی غلط‌گیری شده است.

  • یک غلط‌یاب گرامر و املا مانند برنامه ویراستیار را در برنامه پردازش واژه خود اجرا کنید، اما به طور کامل بر روی آن‌ها تکیه نکنید. این برنامه‌ها اشتباهات زیادی را نادیده می‌گیرند، به‌خصوص اشتباهات تایپی در کلماتی که واژه مشابه کلمه اشتباه نیز وجود دارد.
  • خواندن گزارش با صدای بلند یک راه خوب دیگر برای گرفتن اشتباهات و ویرایش سبک است. اگر زمانی که یک جمله یا پاراگراف خاص را می‌خوانید، متوجه شوید که خواندن بخشی از گزارش شما مشکل است، مخاطبین نیز به طور ذهنی دچار لغزش خواهند شد. بر روی قسمت‌های پر اشکال دوباره کار کنید تا روان‌تر شوند.

منبع: چطورپدیا

چگونه زمان خود را عاقلانه صرف کنیم؟

چطور زمان خود را عاقلانه صرف کنیم؟

هر یک از ما زمان محدود و مشخصی در اختیار داریم. روزانه فقط ۲۴ ساعت، نه بیشتر و نه کمتر؛ اما چه مقدار از این زمان را صرف کارهایی می‌کنیم که نباید انجام دهیم و به این شکل آن را از دست می‌دهیم؟ وقتی عمر بگذرد، آن را برای همیشه از دست داده‌ایم. وقت همانند پول نیست که بتوان آن را خرج و ذخیره کرد و یا آن را به دست آورد و سرمایه‌گذاری کرد؛ تنها یک‌بار در اختیار ما قرار داده می‌شود، نه ۲ بار. این دلیل اهمیت زمان ما است، می‌بایست به‌جای دور ریختن عمر، از آن همانند منبعی گران‌‌بها محافظت کنیم؛ البته این بدان معنا نیست که هرگز نباید بخشی از وقت خود را صرف خوش‌گذرانی کنیم، خیر! بی‌شک باید این کار را انجام دهیم. این تنها به این معنی است که نباید نسبت به عمر و زمانی که در اختیار داریم غافل باشیم. این لحظه فقط همین یک‌بار، در همین لحظه، تنها برای یک‌بار به ما بخشوده شده و وقتی‌که رفت، دیگر رفته است. ما، انسان‌ها، مادامی‌ که زمان در اختیار داریم و هنوز از ما گرفته نشده، هرگز قدر آن را به‌درستی نمی‌دانیم. تا زمانی که آن را از ما نگیرند، اغلب حتی قادر به درک اهمیت مطلق عمر خود نخواهیم بود.

من امروز اینجا می‌نشینم و زمان خود را صرف نوشتن این مقاله می‌کنم تا مطمئن شوم که شما قدر وقت خود را خواهید دانست. اجازه ندهید این منبع گران‌بها، از میان انگشتانتان بلغزد و سُر بخورد و برای هیچ و پوچ تلف شود. هدر رفت آن، برای خود فرد و افرادی که دوست‌شان دارد، ابداً عادلانه نیست. در عوض، وقت خود را در انجام کارهای مثبت و ثمربخش برای خود و اطرافیانسرمایه‌گذاری کنید. اینجا دقیقاً همان جایی است که باید وقت خود را صرف کنیم. برای صرف وقت، راهی بهتر از سرمایه‌گذاری آن در ساخت چیزی نیک و خارق‌العاده نیست.

چرا مدیریت زمان اهمیت دارد؟

از آنجا که نمی‌توان زمان را مجدداً تولید کرد، می‌بایست بتوانیم از آن عاقلانه استفاده کنیم. صبح پس از برخاستن از خواب، قبل از هر چیز، باید کارهایی را انجام دهیم که مدت‌ها است از انجام آن‌ها سر باز می‌زنیم. کار کردن بر روی چیزی در ابتدای روز، سبب تولید عنصری محرک در بدن می‌شود، این نکته دقیقاً مشابه چیزی است که گفته شد؛ بنابراین، به خود قول دهید که روزانه تنها به مدت ۱۵ دقیقه، بر روی امور معوق شده‌ی خود کار کنید.

بله به این شکل از زمان خود عاقلانه استفاده می‌کنید. من این را «قانون ۱۵ دقیقه» می‌نامم، فقط ۱۵ دقیقه طول می‌کشد. حال مهم نیست کاری که می‌بایست انجام شود چیست، پرداخت مالیات، حساب و کتاب دخل و خرج، مرتب کردن آشپزخانه، ورزش کردن یا برنامه‌ریزی یک رژیم غذایی سالم، فقط ۱۵ دقیقه طول می‌کشد.

مراحل زیر را دنبال کنید:

  • تلفن هوشمند خود یا یک ساعت زمان‌سنج را بردارید.
  • زمان‌سنج را آغاز کرده و مشغول به کار شوید.
  • ۱۵ دقیقه روی آن کار کرده و سپس آن را رها کنید.

می‌دانید وقتی به دقیقه‌ی پانزدهم ۱۵ می‌رسید چه اتفاقی می‌افتد؟ اولاً، به احتمال قریب به‌ یقین تمایل دارید آن کار را ادامه دهید. این دقیقاً همان کاری است که نیروی محرکه انجام می‌دهد. از آنجا که کاری را شروع کرده‌اید، تمایل دارید آن را ادامه دهید. به یاد داشته باشید، جسم در حال حرکت، در حال حرکت مانده و شی‌ء ساکن، غالباً ساکن خواهد ماند. ساختار ما این‌گونه شرطی شده و سخت‌ترین بخش آن، شکستن این چرخه‌ی سکون است. اگر این بخش را با قدرت بگذرانید، از آن به بعد تنها سرازیری خواهد بود. از آنجا که ما موجوداتی بنده‌ی عادت هستیم، انجام کارهایی که به آن‌ها عادت نداریم، برایمان دشوار است. دقیقاً همین‌طور است. ما همواره به چیزهایی که از قبل می‌دانیم و رفتاری که به آن شرطی شده‌ایم، رجوع می‌کنیم. این قانونی است که همه از آن آگاه هستیم. اگر تاکنون سعی کرده باشید که یک عادت بد را ترک کنید، می‌دانید که این کار قطعاً سخت است. در حقیقت سخت‌ترین قسمت، اولین تلاش برای ترک عادت مذکور خواهد بود. آیا می‌دانید برای شکل‌گیری و یا شکستن عادات، تنها به زمانی مابین ۱۸ الی ۲۵۴ روز نیاز است؟ این نهایت قدرت است.

سخت‌ترین بخش شکستن هر عادت، اولین تلاش است. پس از آن، به میزان قابل‌توجهی راحت‌تر خواهد شد. وقتی چند روز پشت سر هم کمربند ایمنی خود را می‌بندید، پس از مدتی بستن آن ناخودآگاه شده و پس از چند هفته تقریباً تبدیل به یک عادت می‌شود. گذرگاه‌های عصبی بازسازی شده و فرد تفکر و رفتار متفاوتی از خود نشان می‌دهد. به این ترتیب برای انجام کار مذکور به‌ندرت نیاز به فکر کردن خواهد داشت، چرا که از ذهن آگاه به ذهن ناخودآگاه او منتقل شده است.

عمر خود را هدر ندهید 

هر ثانیه‌ای که می‌گذرد لحظه‌ای گران‌بها است. اگر تاکنون شخص نزدیکی را از دست داده باشید، این را به‌خوبی می‌دانید؛ اما اغلب، فقط دانستن کافی نیست. ما انسان‌ها همواره زمان خود را هدر می‌دهیم چرا که موجوداتی بنده‌ی عادت هستیم. به دلیل ترس از شکستی که در وجودمان هست، ترجیح می‌دهیم خود را درگیر سختی‌های برداشتن گام‌های بزرگ نکنیم. دیگران چه فکری می‌کنند؟ وقتی می‌بینند برای هدف خود تلاش می‌کنید اما نمی‌توانید به آن دست یابید، چه خواهند گفت؟ در انتهای روز، نظرات دیگران در مورد شما کوچک‌ترین اهمیتی نخواهد داشت. زندگی کوتاه است. آن را هدر ندهید. اشتیاق خود را دنبال کنید. پرانرژی از خواب برخیزید، به جهان بیرون سلام کرده و کاری بزرگ انجام دهید. ارزش‌گذاری کنید، ببخشید، مشارکت کنید، از دیگران یاد بگیرید و در این مسیر رشد کنید. به انسانی بهتر تبدیل شوید، تبدیل به کسی که حتی زمانی که چیزی برای بخشیدن ندارد، کماکان می‌خواهد به هم نوعان خود خدمت کند. 

من درباره پول صحبت نمی‌کنم، در مورد زمان صحبت می‌کنم. این مسئله خیلی مهم است. به‌جای ریخت‌و‌پاش زمان، از آن جهت انجام کارهای سودمند استفاده کنید. به‌جای تماشای سریال تلویزیونی، بیرون بروید و آن بخش از زمان خود را به دیگران اهدا کنید. آیا می‌دانید چه احساس فوق‌العاده‌ای برایتان به ارمغان می‌آورد؟ تنها کاری که باید کنید آن است که از منطقه امن خود خارج شوید. ماندن در آن خیلی ثمربخش نیست. فقط باید عزم کنید زنجیری که شما را به عادات و رفتار قدیمی خود متصل می‌کند، بشکنید؛ اما حتی اگر وقت خود را با دیگران تقسیم نمی‌کنید، آن را به هدر ندهید. کارهای زیادی وجود دارند که می‌بایست انجام شوند و اهداف زیادی داریم که باید به آن‌ها دست یابیم. اتلاف وقت در این جایگاه کمکی به ما نمی‌کند. هر چیزی که انرژی فرد را تحلیل کند، وقت او را از بین برده است. پس درگیر کارهایی نشوید که سبب تضعیف انرژی می‌شوند. از نوشیدن الکل و مواد مخدر بپرهیزید، ساعت‌ها وقت خود را با دوستان خود تلف نکنید، از گشت‌وگذار بی حدومرز در اینترنت بپرهیزید و … در عوض زمان خود را روی تلاش‌های ثمربخشی که کمکی برای خود و اطرافیانتان است متمرکز کنید.

دلیل تمایل به یک هدف خاص، برای زمان ما حائز اهمیت است

از زندگی چه می‌خواهید؟ چه اهدافی دارید؟ آیا تا به حال برای نوشتن آن‌ها زمان گذاشته‌اید؟ برای دستیابی به آن‌ها چطور؟ اگر نه اکنون وقت آن رسیده است؛ اما این تنها کاری نیست که می‌بایست انجام دهید، باید بدانید «چرا» خواسته‌ی خود را می‌خواهید. پاسخ شما به این «چرا» بسیار مهم است، زیرا قادر است انتظارات شما را پایه‌ریزی کند. به شما مقصد می‌دهد. چیزی برای دستیابی و همچنین دلیلی برای دستیابی به آن.

وقتی که دلیل محکمی دارید، تقریباً هر کاری که برای رسیدن به آن لازم باشد را انجام خواهید داد. عطش این شعله همانند یک آتش درون فرد می‌سوزد. شناخت آن و بیرون کشیدن آن از درون، جایی است که جادوی واقعی اتفاق می‌افتد. وقتی فرد عمیقاً بداند چرا به چیزی اشتیاق دارد، هر کاری که برای تحقق آن لازم است را انجام خواهد داد. به خاطر دارم زمانی مطلبی در رابطه با مشاهدات شخصی تحت عنوان «۷ لایه عمیق» را مطالعه کردم.

این مسئله اساساً به این معنی است که همه‌ی ما برای چیزهایی که می‌خواهیم و کارهایی که انجام می‌دهیم، دلایلی داریم؛ اما اغلب، اولین دلایل سطحی هستند؛ اما هرچه عمیق‌تر می‌شویم و هر یک از این دلایل را مورد بررسی قرار می‌دهیم، با دلیلی عمیق‌تر و ژرف‌تر مواجه خواهیم شد. وقتی می‌بینید پیشرفتی در کار نیست، این دقیقاً با همان «چرا»، که دلیل اصلی انجام آن کار است، مرتبط است. اغلب در ذهن شروع شده و به سمت قلب حرکت می‌کند و زمانی که به قلب رسید، عمیق و ژرف خواهد شد. بسیار خب، این چطور کار می‌کند؟ بسیار ساده است، به هدف و ایده بزرگ زندگی خود فکر کنید و این سؤال را از خود بپرسید:

دلیل اینکه می‌خواهم آن را در زندگی خود داشته باشم و به آن دست یابم، چیست؟

به‌عنوان مثال، فرض کنیم که قصد دارید یک میلیارد تومان پول درآورید. چرا یک میلیارد پول می‌خواهید؟ قطعاً به این خاطر نیست که عاشق شکل ظاهری پول هستید. درست است؟ پر واضح است که این دلیل اصلی نیست. پس چیست؟ ممکن است بگوئید این پول را برای خرید یک خانه زیبا می‌خواهید. خوب، این یک دلیل سطحی است. این پاسخ مغز است، نه قلب.

سپس، از خود بپرسید که چرا یک خانه زیبا می‌خواهید؟ پاسخ عمیق‌تر خواهد شد، ممکن است دلیل آن باشد که دوست دارید با خانواده‌ی خود در جایی زیبا و محله‌ای امن زندگی کنید. حال پاسخ عمیق‌تر شده، اما هنوز به عمق واقعی آن نرسیده است. در نهایت، به این می‌رسید که تمایل دارید در مکانی زیباتر و محله‌ای امن‌تر زندگی کنید زیرا به‌عنوان کودکی در حال رشد، هرگز محیط خانوادگی پایداری نداشتید، همواره در حال اسباب‌کشی بوده یا در محله‌ی امنی زندگی نکردید.

عمیق‌تر که می‌شوید، ممکن است بگوئید دلیل این خواسته، این است که دوست ندارید فرزندانتان در طول روز نگران بیرون بودن از خانه یا بازی اطراف محله پس از غروب خورشید باشند. سپس احتمالاً بگویید دلیل این خواسته، این است که نیاز دارید خانواده‌ی خود را در امنیت نگاه دارید، زیرا به‌عنوان یک کودک در حال رشد همواره ترس را در کنار خود احساس کرده‌اید و اکنون دوست ندارید فرزندانتان نیز چنین ترسی را احساس کنند.

می‌بینید این فرایند تا رسیدن به هسته‌ی اصلی چطور پیش می‌رود؟ این مثال شاید دقیقاً هفت لایه نداشته باشد، شاید پنج، ده، یا هر تعداد لایه‌ی دیگری بتوان برای آن یافت؛ اما همچنان ادامه دهید تا به پاسخ سؤال خود دست یابید. متوجه هستید روند کار به چه صورت است؟ درک دلیل اصلی آن‌که چرا کاری را انجام می‌دهید، سبب می‌شود نسبت به زمانی که صرف تلاش برای دستیابی به آن هدف می‌کنید آگاه باشید. این آگاهی دست‌کم یک محرک و انگیزه‌ی قدرتمند در تلاش برای رسیدن به آن هدف خواهد بود.

چطور زمان خود را مدیریت کنیم؟ 

پر واضح است که موظف هستیم زمان خود را به‌درستی مدیریت کنیم. این مدیریت، با تعیین یک هدف معین و برنامه‌ریزی تلاش جهت رسیدن به آن شکل می‌گیرد. پس از آن، مسئله فقط دنبال کردن این برنامه است. برای هر روز خود اهدافی بزرگ، بزرگ‌تر و هوشمندانه‌تر تعیین می‌کنید. سپس هر روز تلاش می‌کنید که به آن دست یابید. تضمین می‌کنید که حتی ثانیه‌ای را تلف نکرده و به سمت رویاهای بزرگ خود در حال حرکت هستید.

من می‌دانم که در زندگی شخصی خود، وقتی درباره‌ی چیزی که می‌خواهم، به‌یقین می‌رسم و برنامه‌ای دقیق برای چگونگی عملکرد خود در مسیر رسیدن به آن هدف در دست دارم، کار کردن روی آن به‌مراتب برای من آسان‌تر است. از مسیر خود جدا نمی‌شوم زیرا میدانم مقصد کجاست. همچنین مدام پیشرفت‌هایم را تحلیل می‌کنم. اگر در یک روز خاص عقب‌گرد داشته‌ام، به آن آگاهم و قادرم آن را اصلاح کنم. هنگامی که نتایج کار خود را مدام پیگیری می‌کنید، این نتایج مشهودتر از قبل خواهند بود. این تفکر برای تمام اهدافی که نتایج آن‌ها قابل اندازه‌گیری باشد، قابل اجراست.

البته حقیقت این است که نتایج تمامی اهداف، می‌بایست کاملاً قابل اندازه‌گیری باشند. در غیر این صورت، چطور بفهمیم که پیشرفتی داشته‌ایم یا خیر؟ برای مثال، اگر قصد دارید وزن خود را کاهش دهید، تک به تک کیلوگرم‌هایی که از دست می‌دهید را پیگیری کنید. هر سانتیمتر سایز دور کمر خود را چک کنید، زیرا گاهی وزنی از دست نمی‌دهید و فقط در حد کاهش چند سانتیمتر است. این کار را باید هر روز انجام دهید. اگر هدف پس‌انداز مقدار مشخصی پول است، دقیقاً همین کار را با پول‌های خود انجام دهید. هر روز میزان پول خود را بررسی کرده و در این مورد بسیار وسواسی و دقیق عمل کنید.

واضح است که در طول روز، زمان زیادی برای تعقیب اهداف خود نخواهیم داشت. به‌خصوص اگر شغلی تمام‌وقت داریم، وقتی نمی‌توان زمان قابل‌توجهی صرف رسیدن به اهداف خود کرد، طبیعتاً نمی‌توان انتظار دستیابی به دست‌آوردهای بزرگ را هم داشت. به همین دلیل است که می‌بایست از هر ثانیه روز خود به‌خوبی استفاده کرده و آن را کارآمد کنیم. مراقب زمان‌هایی که تلف می‌کنید، باشید، زمان با ارزش خود را برای انجام کارهایی که چیزی به زندگی شما اضافه نمی‌کنند، صرف نکنید، در عوض آن را صرف کارهایی کنید که به شما و خانواده‌تان کمک می‌کنند زندگی ایده‌آل خود را داشته باشید.

موارد ذکر شده، دلیل اهمیت زمانی است که در اختیار داریم و می‌توانیم از آن در مسیری درست استفاده کنیم؛ اما همان‌طور که می‌دانیم این زمان می‌تواند در مسیر نادرست نیز صرف شود. از آنجا که هیچ‌کس نمی‌تواند زمان را تولید کند، این کالا گران‌بهاترین چیزی است که همه ما در اختیار داریم. شمارش معکوس ساعت تا زمان مرگ قریب‌الوقوع ما ادامه خواهد داشت. این یک سخن بدخواهانه نیست. بزرگ‌ترین نیت من آن است که یادآوری کنم زمان زیادی ندارید، همان‌طور که من ندارم، همان‌طور که باقی افراد نداند، پس از آن عاقلانه استفاده کنید. آن را هدر ندهید. آن را سرمایه‌گذاری کرده و با آن درست همانند یک کودک تازه متولد شده‌ی گران‌بها رفتار کنید.

 

منبع:چطورپدیا

چطور در مسیر خودسازی گام برداریم؟

چطور در مسیر خودسازی گام برداریم؟

از وقتی کودک بودیم از ما می‌خواستند در تحصیلات بهترین باشیم، تلاش کنیم نمره‌ی خوبی بگیریم و در آزمون‌ها عالی ظاهر شویم. یادگیری در مدارس و دانشگاه همیشه بیشتر در جهت پیشبرد دوره‌های تحصیلی انجام ‌شده است؛ اما جنبه‌هایی نظیرخودسازی و پیشرفت‌های فردی که نقشی به همان اندازه مهم در زندگی انسان‌ها ایفا می‌کنند، چه می‌شود؟

اهمیت خودسازی اغلب مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. یا به‌راحتی کمبودهای خود را مخفی می‌کنیم و از مواجهه با آن‌ها سرباز می‌زنیم، یا صرفاً به دلیل عدم آگاهی نسبت به آن‌ها احساس خوشحالی می‌کنیم. حقیقت این است که انسان نمی‌تواند از خودش فرار کند. هر چه بیشتر از خود دور شود، چاه عمیق‌تری برای خود چال می‌کند چراکه بالاخره زمانی فرا می‌رسد که همه‌ی این عواطف هضم‌ نشده، خود را نشان می‌دهند و فرد را در هم می‌شکنند. پس باید چه‌کار کنید؟ اول هشیارانه به دنبال خودآگاهی باشید و افکار، عواطف و واکنش‌های خود را زیر نظر بگیرید. تصمیم بگیرید خودسازی را به بخشی جدانشدنی از زندگی خود تبدیل کنید. درست همان‌طور که یادگیری هرگز نباید متوقف شود، خودسازی نیز باید مداوم ادامه یابد. منظور و هدفمان باید تمرکز بر پیشرفت مداوم نفس در هر مرحله از زندگی و تبدیل به نسخه‌های بهتر خودمان باشد. در ادامه، ۱۲ دلیل برای اهمیت خودسازی فارغ از سن و سال فرد ارائه شده است:

خود آگاهی۱- خود آگاهی را افزایش دهید

زمان بسیار زیادی را صرف شناختن دیگران و حل مسائل آن‌ها می‌کنیم. اگر فقط همان مقدار زمان را برای شناخت خود صرف کرده بودیم، اوضاع بسیار متفاوتی را رقم می‌زدیم. درست است؟

اولین قدم در راه خودسازی شما را ملزم می‌کند که بیش ‌از پیش خودآگاه شوید و بیشتر خود را بشناسید. شما را وادار می‌کند خود را زیر سؤال ببرید و با حقیقت، هرچقدر هم که بی‌رحم باشد، روبرو شوید. خودآگاهی سیاحتی بدون توقف است. هر چه زندگی پیش می‌رود، تجربیات و چالش‌های مختلفی بر سر راه شما قرار می‌گیرد که شما را نسبت به شخصیت، افکار و احساساتی که دارید، بیشتر آگاه می‌کند؛ بنابراین برای آنکه در مسیر خودسازی قرار بگیرید، از دست نرفتن ارتباطی که با خود دارید، بسیار حائز اهمیت است.

۲- نقاط قوت را تقویت کنید

خودسازی کمک می‌کند تا نقاط قوت خود را کشف کرده و از آن استفاده کنید. از روابط گرفته تا حرفه و شغل، شناخت نقاط قوت در همه‌ی حوزه‌های زندگی اهمیت دارد. با خودسازی، درک بهتری از آن چیز که به دنبالش هستید و مسیرهایی که احتمالاً به کامیابی و برتری شما منجر خواهد شد، به دست خواهید آورد. به شما کمک می‌کند برای زندگی خود هدف تعیین کنید و این اهداف را محقق سازید. درهرصورت، تنها زمانی می‌توانید به چیزی که می‌خواهید برسید که بدانید چه می‌خواهید. با تقویت و بهره‌مندی از نقاط قوت خود، احتمال آنکه به موفقیت دست پیدا کرده و در جهت تشکیل یک زندگی شاد و پربار گام بردارید، بیشتر خواهد شد.

۳- بر نقاط ضعف چیره شوید

درحالی‌که شناسایی نقاط قوت یکی از جنبه‌های مهم خودسازی است، رسیدگی به نقاط ضعف نیز بسیار حائز اهمیت است. از داشتن نقطه‌ضعف خجالت نکشید. این نقاط ضعف را به‌عنوان حوزه‌های پیشرفت در نظر بگیرید. همه‌ی انسان‌ها نقاط قوت و ضعفی دارند که شخصیت آن‌ها را شکل می‌دهد. همین نقص‌ها است که ما را انسان می‌کند. هدف خودسازی باید درک چیزی فراتر از نقاط ضعفی باشد که شما را از رسیدن به عظمت و بزرگی بازمی‌دارند. نقاط ضعف خود را بپذیرید، ریشه و منبع آن‌ها را پیدا کرده و مصمم شوید که بر آن‌ها غلبه کنید. شاید آسان نباشد، اما قطعاً غیرممکن نیست. اجازه دهید سیاحت خودسازی شما تک‌تک نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل کند و شما را بالا ببرد.

۴– از ناحیه‌ی آسایش بیرون بیایید

«ناحیه‌ی آسایش» جای خطرناکی است. قطعاً احساس خوبی به فرد می‌دهد؛ اما هم‌زمان به معنی رکود و بی‌حرکتی نیز هست و هر جا که رکود باشد، هرگز نمی‌توانید رشد و پیشرفت داشته باشید. تصمیم به خودسازی نیازمند بیرون آمدن از ناحیه‌ی آسایش است. به شما کمک می‌کند با ترس‌های خود روبرو شوید، چیزهای جدید را امتحان نمایید، ریسک کنید و خود را به چالش بکشید. گاهی اوقات وجه جدیدی از شخصیت خود را کشف خواهید کرد؛ اما گاهی نیز شکست می‌خورید. اجازه ندهید این شکست‌ها شما را زمین بزند. علم به این‌که تلاش خود را کردید، باید به شما انگیزه بدهد تا هرگز از خود راضی نشوید و بیش‌ازحد در حوزه‌های آشنا احساس راحتی نکنید، چون همان‌طور که می‌گویند، زندگی خارج از ناحیه‌ی آسایش آغاز می‌شود.

۵- سلامت ذهن را افزایش دهید

یکی از مهم‌ترین پیامدهای خودسازی، تأثیر مثبتی است که بر سلامت ذهن می‌گذارد. وقتی توجه را به درون خود معطوف می‌کنید، می‌توانید شناخت بهتری از خویشتن خویش داشته باشید و در نتیجه می‌توانید به شکلی مؤثرتر به افکار و عواطف خود رسیدگی کنید. تازه می‌فهمید چرا برخی عواطف را تجربه می‌کنید و یاد می‌گیرید چطور با زمان آن‌ها را حل کنید. کسی که خودآگاهی ندارد و برای پیشرفت نفس خود تلاش نمی‌کند، قطعاً بر واکنش‌های خود که ممکن است به اضطراب و تشویش بیشتر در زندگی بیانجامد، کنترلی نخواهد داشت. در حالت انکار ماندن هرگز جوابگو نیست.

۶- روابط را درمان کنید

وقتی برای خودسازی خود تلاش می‌کنید، به‌صورت خودکار روابط خود را با اطرافیان بهبود می‌بخشید. مثلاً اگر طبیعت عصبی شما همیشه باعث ایجاد نگرانی در روابط شما بوده است، رسیدگی آگاهانه به آن جنبه از شخصیت باعث می‌شود تا روش غلبه بر خشم خود را یاد بگیرید و آرام‌تر شوید. این تغییر مثبت، در روابط شخصی و حرفه‌ای شما بروز کرده و آن‌ها را ارتقاء می‌دهد. شروع مبارزه با تعارض و ایجاد روابط معنادار، نگاه به درون خویش و خودسازی است. علاوه ‌بر آن، زمانی که تلاش می‌کنید انسانی خوداتکا و با عزت‌نفس شوید و تصویر ذهنی مثبتی از خود داشته باشید، روابط سالمی را نیز پرورش خواهید داد.

۷- عامل انگیزشی

فرض کنید از کوه بالا می‌روید، عبور از هر مانع، به شما انگیزه‌ی بیشتری برای بالا رفتن می‌دهد. می‌توان همین تشبیه را برای خودسازی به کار برد. هر بار که بر یک ترس یا نقطه‌ضعف غلبه می‌کنید، انگیزه‌ی بیشتری برای ادامه‌ی مسیر خودسازی و تکامل بیشتر پیدا خواهید کرد. خودسازی و انگیزه پیوندی عمیق با یکدیگر دارند. وقتی پیشرفت خود را به‌عنوان یک انسان می‌بینید، از مثبت‌نگری و انگیزه‌ی لازم برای تلاش در جهت حرکت رو به ‌جلو و بهتر شدن سرشار می‌شوید. این یک چرخه‌ی مداوم است و باید سطح انگیزه‌ی خود را بالا نگاه داشته و به رشد دائمی متعهد باشید.

۸- تصمیم‌گیری بهتر

در هر مرحله از زندگی خود باید تصمیماتی بگیریم و هرکدام از این تصمیم‌ها عواقبی در پی دارد. علاوه ‌بر آن، احساس اطمینانی که به تصمیم گرفته‌ شده دارید، از خود تصمیم‌گیری مهم‌تر است. مهارت‌های تصمیم‌گیری خوب از شفافیت، خودآگاهی و اطمینان حاصل می‌شوند که نتیجه‌ی مستقیم خودسازی هستند. وقتی بدانید در یک موقعیت خاص، به دنبال چه چیزی هستید و با توجه به آن برای خود هدف تعیین کنید، می‌توانید تصمیم‌های بهتر و آگاهانه‌تری بگیرید.

۹- حس هدف

تصمیم به قدم گذاشتن در مسیر خودسازی و پیشرفت فردی به زندگی شما هدف و معنا می‌بخشد. حتماً می‌پرسید چرا مهم است؟ دلیلش این است که به شما کمک می‌کند تا تمرکز خود را بر اهداف زندگی حفظ کنید، به شما احساس زنده‌ بودن می‌دهد و شما را باانگیزه نگه می‌دارد. با نگه داشتن شما در مسیر صحیح، سلامت ذهنی و جسمی را نیز افزایش می‌دهد. با داشتن حس هدف، یاد می‌گیرید همه‌ی چالش‌هایی را که در مسیر قرار می‌گیرد، با آغوش باز پذیرا شوید؛ زیرا نگاه شما به هدفی است که واقعاً از همه‌چیز مهم‌تر است.

۱۰- شفافیت بیشتر

با وجود آن همه حواس‌پرتی که به سراغ فرد می‌آید، به دست آوردن شفافیت ذهنی بسیار دشوار است؛ اما زمانی که خودسازی به هدف اصلی زندگی تبدیل می‌شود، دقیق‌تر می‌شوید و به‌هم‌ ریختگی را از زندگی خود می‌زدایید. به دست آوردن شفافیت به شما کمک می‌کند تا تمرکز خود را حفظ نمایید و با هر چیزی که شما را از هدفی که دارید دور می‌کند، درگیر نشوید. این را هم در نظر داشته باشید که همیشه لحظات پریشانی و بلاتکلیفی وجود دارد، اما با کسب تجربه، رشد می‌کنید و با به دست آوردن شفافیت در زندگی، نسبت به خود احساس اطمینان بیشتری خواهید داشت.

۱۱- آرام‌آرام نگرشی یادگیرنده کسب کنید

افرادی که به خودسازی مداوم خود پایبند هستند، نگرشی شدیداً مثبت به یادگیری پیدا می‌کنند. این نشان می‌دهد که آن‌ها نسبت به کمبودهای خود آگاه هستند و برای پیشرفت، از بازخورد استقبال می‌کنند.

به‌جای آنکه مشکلات خود را نادیده بگیرند یا از آن فرار کنند، آن را به فرصتی برای یادگیری و درس گرفتن از اشتباهات تبدیل می‌کنند تا رشد کرده و به موفقیت برسند. داشتن این ویژگی بسیار شگفت‌انگیز است، زیرا نگرش یادگیرنده ابزاری بسیار مهم در نیل به موفقیت به شمار می‌رود.

۱۲- حب نفس را بپرورانید

و آخرین مورد که ارزش آن کمتر از دیگر موارد نیست. خودسازی، عشق و محبت به خویشتن را پرورش می‌دهد. وقتی می‌بینید هر روزی که می‌گذرد، بیش ‌از پیش رشد می‌کنید، به اطمینان و عزت‌نفس خود می‌افزایید.

شاید بسیاری افراد بگویند اگر فرد به خود عشق می‌ورزد، پس چرا به دنبال تغییر است؛ اما این سخن درست نیست. خودسازی به معنای تغییر به دلیل ناامیدی نیست. هدف آن بیشتر تمرکز بر مسائلی است که برای شما اهمیت دارد و همچنین غلبه بر موانع ذهنی که احتمالاً شما را از شکوفا کردن پتانسیل‌های خود بازمی‌دارند.

حرف آخر

با نگرشی مثبت در این مسیر اغناء کننده‌ی خودسازی قدم بگذارید. نباید در این مسیر انگیزه‌‌ی خود را از دست بدهید و ناامید شوید. به‌جای آن باید مسئولیت کامل خود را بر عهده بگیرید و تلاش کنید پا را از مفاهیم پیش‌داورانه‌ای فراتر بگذارید که احتمالاً شما را محدود کرده‌اند و این کار فقط با خودسازی مداوم امکان‌پذیر است.

پس فرقی نمی‌کند که یک فرد ۶۵ ساله‌ی بازنشسته هستید، یا یک جوان ۲۶ ساله که تازه شغل خود را آغاز کرده است. به یاد داشته باشید که همیشه در مسیر پیشرفت هستید و خودشناسی هرگز پایان ندارد. همین است که زندگی را هدف‌دار و جذاب می‌کند.

 

منبع:چطورپدیا